عنوان وب‌سایت من

چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...

 استراتژی انتخاباتی و نحوه ی فروپاشی  ارزش های  نظام  :

 

 

تقدیم به روح جوان بزرگوار و نیک اندیشی که در طی جریان انتخابات – به طرف داری از آقای مهندس میر حسین موسوی -  دو روز قبل در 12/ 3 /1388 در مشهد به دست گروهی چماق دار کشته شد ، هم چنین تقدیم به مجروحان و مصدومان این جریان دردناک در مشهد مقدس.

 و نیز تقدیم به ساحت پاک دخترآفتاب( شخصیتی که رنج های محیط و ساختار سیاسی او را می خواست از پای درآورد ) هم باتلاقی عزیز من که چشم های پاکش را گشودو دنیایی از آرزو و محبت را برای همه به ارمغان آورد...آو بهترین و یگانه دانشمند و خردمندی است که بحران شرافت را تاب نیاورد ...

...

 

باریک ترازمو

 

برنده ترازشمشیر

 

جدایی پلی درمیان ماست.

 

حتی آنزمان که زانو به زانوی یکدیگرنشسته ایم.(                              ناظم حکمت )

 

اخبار و گزاره ها :  

آقای احمدی نژاد : در سالهای 1360 – 1364  موی بچه های مردم را قیچی کردند ، موهای دختر ها را تراشیدن و کروات خارجی ها را دو نیم کردند و بیچاره ها شگفت زده شدند که در این کشور چه خبر شده است .

پسران آقای هاشمی در کشور چه می کنند ...پسر آقای ناطق و خودشان ..

 

.... : یک حلقه ی اشرافی بوجود آمده که کشور از ما است ، همه چیز را بردند و دزدیدند .. آقا زاده های رفسنجانی – پسر آقای ناطق نوری ، خودش از کجا می آورد . این آقای صفای فراهانی ، خانم آقای قبه و کرباسچی این ها یک کارخانه را از بیخ تراشیدند و رفتن که زمین آن را بفروشند ... تورم 5/16 درصد است ، حال آن که قبلا در سالهای 60 تا 63 بیش از 5/22 درصد و همین طور ... عدد همیشه بیش از 20 درصد بوده است .

غرب و آمریکا در حال فروپاشی است ...

 ما یک هولوکاست را نفی کردیم که در آن غرب ناچار شد که در موضع خود در حقوق بشر و معارضه با آن بکاهد

امروز آمریکا تسلیم ما است و این کشور به ما تسلیم شده و خواهان تغیر رویه است ...

24 سال مدیریت در این کشور موجب تخریب شده ؟ آیا فقط این بحران ها ناشی از کارکرد ما است ، یعنی شما یک کشور بدون مشکل را به ما تحویل دادید که ما آن را خراب کردیم ؟

در این کشور آقای کروبی 300 میلیارد دلار در شهرداری گم شده پرونده ی نفت اردبیل و 200 میلیارد تومان آنجا ... وام 40 میلیارد دلاری به آقای وزیر کشور ... خانه ی 100 متری چگونه به 1000 متر رسیده است

من به ریش سفید شما و لباس شما احترام گذاشته ام ... شما عکس زن من را نشان دادید

 ایا اقای کروبی حاضر است که اموال خود ایشان و اطرافیان را بدهد . ... شما این همه پول از کجا اورده اید ؟ آقای کروبی ..

بنده در خدمت کارشناسان بوده ام .. رئیس دولت باید کارشناس ارشد باشد ... این که هر چه که نظر بدهد بگوید کارشناس ... کارشناس در کشور ما هیچی نی فهمد و وضعیتی این گونه دارد ...

گشت ارشاد را شما ( اقای کروبی ) تعریف کردید ... من می گویم که تخلف مالی را از روزنامه ها دارند اعلام کنند ...

 

آقای کروبی می گوید : شما 300 میلیارد در شهرداری گم کردید . شما در نفت اردبیل چقدر گم کردید ... شما به آقای محصولی 40 میلیارد تومان وام دادید .وو زهرا بنی یعقوب چرا کشتید .

شما با در سال 1375 از آقای هاشمی رفسنجانی دفاع کردید .. .

پرونده ی اردبیل شما را آقای ناطق نوری گفتند که ولش کن ...

 

 شما آقای کروبی چرا 300 میلوین تومان از شهرام جزایری دریافت کردید ؟

از شما بعید است که ابن قدر از ادامه ی راه امام انحراف نداشته باشید ...

آقای کروبی شما در عربستان فرمودید که باید در جنگ فلسیطن گفتید که باید برویم از اسرائیل حمایت کنیم و بجنگیم و... من وقتی که دو سوال از هولوکاست می کنم چرا شما ناراحت می شوید ؟ مگر شما اسرائیلی هستید ؟

ما کمترین تورم را داشته ایم... شما در بنیاد شهید زندان داشته اید .. شما بیایید و اموالتان را اعلام کنید و حساب های بانکی هم را اعلام کرده ام . اقای کروبی هم بفرمایند که این خانه شان از کجا امده است .. اگر فعالیت اقتصادی کرده اند که این خانه را از کجا اورده است .. ( در مناظره ی کروبی با احمدی نژاد )

کروبی :  700میلیون از پول دولت به شخصی میداده که رهبری نداده است این را اقای احمدی نژاد می داده است ..اطرافیان کی در زندان است ... اقای علی ابادی از کجا امده است ... کل درامد نفت در کجا است ... کدام پیشرفت از کجا امده است ... مسکن شما از کجا امده است ؟

آقای کرباسچی : بیش از 12 میلیون نفر از جمعیت کشور فقیر است .

آقای مهندس موسوی : تورم بیش از 25 در صد است . بیکاری بیش از چند میلیون نفر را در بر گرفته است .

آقای دکتر محسن رضایی : باید کشور به 7- 8 فدرال بزرگ اقتصادی تقسیم شود . این تورم – بیکاری – و معضلات ناشی از سو مدیریت می باشد .

آقای کروبی : بی آبرویی و گسترش تخریب در دنیا ناشی از کارکرد مدیریت کشور است . ما از این حرف ها چی بدست آوردیم

... من هاله ی نور نخواهم دید ، اصولا من از آن حد از معنویت برخوردار نیستم که بتوانم هاله ی نور را ببینم ...

گزاره های  فوق اندکی از مسائلی است که در طی مناظره های کاندیدا های ریاست جمهوری طرح شد .

چرا در سیاست خارجی طوری عمل کردید که سبب شد که رئیس موساد می گوید که هیچ کس بهتر از آقای احمدی نژاد از اسرائیل حمایت کند اگر تمام دنیا از اسرائیل حمایت می کرد این قدر ارزش نداشت .

شما رفته اید در زیر پرچم خلیج عربیه نوشتید و شما در آنجا تخریب کردید ... در همه جا روابط به هم خورده است ..

مسائلی که تا قبل از آن هرگاه توسط یک محقق – نویسنده – خبرنگار – و...مطرح می شد ، شخص به جرم اقدام علیه امنیت ملی – محاربه با ولایت مطلقه ی فقیه – تخاصم با خدا و همسویی با دشمن ، استکبار ، غرب و آمریکا به زندان – اعدام – انفصال از خدمات علمی و دولتی – بیکاری – بی حرمتی و شقاوت بسیار مواجه می گردید .

آما حال چه اتفاقی افتاده است که این خط قرمز – امنیت ملی – همسویی با استکبار جهانی – تخاصم بر علیه ولایت مطلقه ی فقیه – مواجه با نظام مقدس الهی و... مطرح نیست ؟

آیا اگر ارکان مدیریتی این بحث ها را طرح کنند آنگاه خطوط قرمز نظام به هم نمی ریزد ؟ آیا باز در همین طرح مسائلی که تاکنون باعث مرگ – زندانی شدن – بیکاری – اخراج از خدمت و کار – و.. شده است نوعی تبعیض و آپارتاید اطلاع رسانی دیده نمی شود ؟

فرض را بر آن بگذاریم که این جریان آپارتاید اطلاع رسانی درست نباشد . اما واقعا استراتژی کاندیدا ها چیست ؟

آیا در این شرایط هنگا می که ائتلاف اعراب را علیه ایران می بینیم نباید به این بیندیشیم که در این مباحث و مسائل جای منافع ملی ایران کجا است ؟

 از ان مهمتر واقعا منافع ملی – منافع کشور – منافع مردم در کجای این مباحث جای گرفته است ؟

ایران امروز نیاز بنیادین به آن دارد که با دنیای غیر عرب به یک تفاهم و ائتلاف پایه ای برسد و از همه مهمتر در زیرساخت های ژئواستراتژیک منطقه ای تجدید نظر انجام نماید  و با متحدان طبیعی – واقعی – منطقه ای ایران در خاورمیانه که عبارتند از ترکیه – اسرائیل – هند و ...مشارکتی سیاسی و فرهنگی نماید ، اما کدام کاندید ا از این تحولات ژئواستراتژیک منطقه ای سخن به میان آورده و به آن توجه کرده اند ؟

آیا واقعا حرف های آقای احمدی نژاد صحت دارد که امریکا از ترس و مداخله ایران ناچار شده که تغیر راهبرد بدهد ؟

بگذریم ، مسائله ی مهم آن است که استراتژی هر کاندیدا در عرصه ی انتخاباتی چی می باشد ؟

استراتژی کاندیدا ها برای گزینش خود در کشور چه راهکاری انجام داده اند ؟

آقای احمدی نژاد چه استراتژی انتخاباتی دارد ؟

 

به نام مرداني كه در بند اند
.
به نام زناني كه تبعيد شدند


به نام ياران مان همه،

كه جان باختند و كشته گان؛
ز آنرو كه تن به تباهي ندادند(پل الوار )!

 

 نتایج مناظره :

1-                همگی مدیران نظام دزد هستند .( بر اسا بیانات مناظره های کاندیدا ها )

2-                همگی زندان های خصوصی داشته اند.

3-                همگی نقش مهمی در خرابی کشور داشته اند .

4-                همگی سبب شده اند که کشور به قهقهرا برود .

5-                همگی بر این باورند که مدیریت کشور بحران زده است .

6-                 سیستم نظام و انتخابات زیر سوال اساسی رفت .

7-                همگی بر این باورند که سیاست خارجی دچار مشکل بوده است در طی این همه سال عمر نظام .

8-                24 سال مدیریت و حکومت وضعیت کشور توام با تخریب – بحران – فاجعه همرا بوده است و...

 نتیجه :

 باید به نظام شاهنشاهی درود فرستاد . باید این را درک کرد که انقلاب از منظر این کاندیدا ها به اشتباه بوده است .

همه ی نظام درکی از منافع کشور نداشته اند و منافع ملت هرکز اهمیتی نداشته است .

 حقوق شهروندی و نظارت های اساسی که بر پایه ی رسانه ها است هرگز اهمیتی نداشته است .

 به تعبیر دیگر اصلا این نظام مسبب فاجعه است . درک ، رفتار ، اخلاق گریزی ، ورشکستگی کشور و عدم توجه به آن ... تمام کشور را فراگرفته است . خرافات و دروغ در بحث هاله ی نور – دزدی آقای احمدی نژاد توسط آمریکا یی ها و... همه جا را فرا گرفته است .

آیا واقعا نباید این سوال اساسی را درک کرد که چگونه این مردم با کارشناسانی که کاندیدا ها آن ها را تخریب و تخطئه کردند ، با مدیریت ناکارآمد باید این نظام را مقدس بشمارند .

تکلیف این همه شهید ، تکلیف این همه مصیبت و بحران ، تکیلف این همه خون بیگناه ، این همه رشادت و جانبازی ، این همه کشته و اعدام شده به شبب تقدس نظام چی می شود ؟

در واقع چگونه می توان اینچنین 30 سال حرمت مردم را و جانفشانی آنها را نادیده گرفت ؟

چه کسی این ویرانی ها – بحران ها – قتل ها – اعدام ها – زندانی ها – نبرد های داخلی و خارجی – و... را خواهد داد ؟

در این گستره نقش و اهمیت ولی فقیه چی خواهد بود ؟

وقتی که سالهای 1360 – 64 مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نقد می شود ، چه آبرویی و حیثیتی از رهبری و مرحوم امام خمینی (ر) باقی ماند؟

 آیا این رفتار به سوی یک انقلاب اجتماعی کشور را پیش نخواهد برد ؟ شاید پیش رفتن بسمت یک انقلاب اجتماعی خیلی بد نباشد ، اما از چه منظری جنبش مدنی ایران باید استحاله و دگرگونی را شکل دهد ؟ آیا این تحولات منجر به آن نخواهد شد که یک فضای امنیتی شکل بگیرد ؟ ایا سرنوشت کسانی که مورد آزار و اذیت انقلابی ها و نظام واقع شدند در چه حالتی و شکلی ادامه خواهد یافت ؟

 آیا مدیریت کشور که موجب گردید این نارسایی به وجود بیاید نباید از میدان خارج شوند و مدیران و فرهیختگانی که مدتها است در حاشیه بوده اند باید به قدرت و مدیریت بازگردنند ؟

به هر روی ، هر آنچه که باید به وقوع بپیوندد اکنون خودنمایی می کند سیستم در حال فروپاشی فکری و انسجام مدیریتی است و این می رود که تحولی اجتماعی – سیاسی را شکل دهد .

مسائله ای  که در این گستره ی بدنامی و فاجعه که از سلامت اخلاقی تا پاکدامنی اقتصادی و از سلامت علمی و مدارک علمی تا مدراک جعلی به وجود آمده و جامعه ی علمی ، اساتید دانشگاه و.. را زیر سوال برده است ...

 

lرثیه ای برای سرزمین ام

این جا خانه من نیست.
قلب ام جای دیگری می تپد
.
اگر هنوز بتپد
....فکر می کنم که هرگز
هرگز
این اندازه دور نبوده ام
از درد
، فقر
، ظلم
و سیاهی
....در سرزمین من اما
آدم ها گروهی می میرند
من هر شب خوابشان را می بینم
وهربار که تلفن زنگ می زند
بعدش خم می شوم
و از روی زمین
خرده ریزه های قلبم را جمع می کنم
هر بار گوش هایم آماده اند
که بشنوند
چه کسی مرده است؟
کدام دوست ام طلاق گرفته؟
وکدام آشنای دور جان خویش را
و جنگ اگر بشود چه خواهد شد.

در سرزمین من
رنج بی داد می کند
حماقت سر به آسمان می زند
سرزمین من دشت هایی وسیع،
کوه هایی سر به فلک
چنارهایی پیر
و کویری تفتیده دارد

من سرزمینم را دوست دارم
و نمی دانم
این باتلاقی که می بینم
و عده ای به آنجا نسبتش می دهند
کابوس است
....

 

 با این حال باید در این میان استراتژی های مناظره ای و گفتمان انتخاباتی را که موجبی برای یک انقلاب اجتماعی – سیاسی گردید را مورد کنکاش و مطالعه قرار داد . 

استراتژی آقای دکتر احمدی نژاد چی بود که منجر به این دامنه از توسعه ی انقلاب اجتماعی رو به سوی انقلاب سیاسی دارد ؟

 به نظر می رسد که دکتر احمدی نژاد از استراتژی زمین سوخته ی مطلق در برابر رقبا بهره گرفت . در این راهبرد وی کوشید با زدن تمامی زمینه های حمایتی – پشتیبانی جریان رقیب پیروزی دوباره ی خود را در یک نظم پوپولیستی تکرار کند . در این راهبرد وی با تمام قوا رقبا را به جریان اشراف گرایی و کاست قدرت متهم کرد و به کمک نیرو های ارزشی فاقد توانایی مالی و ثروت کوشید که گروهی را که از اول انقلاب دچار تغیر فکری نشده و گرایشی افراطی داشته و از نابرابری های اقتصادی ناشاد می باشند گرد آورد . گرد آوری این گروه موجب گردید که پروسه ی عبود از رهبری را نیز در دستور کار خود قرار دهد و مصلحت اندیشی های ایشان را نیز زیر سوال ببرد . اما هنگامی که از این راهبرد بهره گرفت متوجه آن نبود که استفاده از این راهکار در نهایت موجب خواهد شد که زیرساخت ها و نظارت ولی فقیه را نیز زیرسوال ببرد . چرا که اگر ولی فقیه در طی این سالها قدرت نظارت نداشته و مدیران چنین رفتاری سخیف انجام داده اند پس ولایت فقیه مطلقه نیست و ایشان قادر به اعمال نظر نیستند و توانایی رهبری ندارند . اما اگر مراد از این بحث آن باشد که این عده از دیدگاه ولی فقیه عدول کرده اند باز این مسائله پیش می آید که چرا ایشان کوشش نکرد که جلو این تخطئی و انحراف را بگیرد . در هر دو صورت این جریان تنها یک بازنده داشت و آن :

رهبری بود و میزان قدرت و نفوذش

این فقدان قدرت و نفوذ در راهبرد بکار گرفته شده توسط آقای احمدی نژاد هنگامی افزایش یافت و بیشتر خود را نشان داد که ناخواسته به سبب نقد دولت اقای میر حسین موسوی ناچار مدیریت ارشد ایشان را زیر سوال برد .

 چگونه می توان نخست وزیر یک رئیس جمهور را زیر سوال برد و مدیر ارش وی را که حکم نافذی داشته و به سبب ساختار و سلسله مراتب ادراری بالاتر بوده از این نقد در امان باشد ؟ از آن سوی وجود مرحوم امام خمینی ( ر) در آن زمان و اخیتارات گسترده ی ایشان و ولایت ایشان بر مدیریت کشور این مسائله را تبین می نماید که پس مرحوم امام نیز نفوذ – اقتدار – مدیریت نداشته است ، این برداشتی است که از زیرسوال بردن مدیریت آقای میرحسین حاصل می گردد .

 اما در مناظره ی بعدی با آقای کردبی دکتر احمدی نژاد ناگزیر از رزاهبرد جنگ و گریز استفاده کرد . در این دکترین کوشید با آرام کردن محیط رقیب را به نوعی ارامش و سردرگمی مبدل سازد و چنین القا نماید که در صدد انجام روش قبلی در تخریب و نابودی تمامی زسرساخت ها و ایجاد زمین سوخته در پشت و جلو وی نیست تا در زمان مقتضی به وی حمله کند . اما تهاجم پیشدستانه ی آقای کروبی موجب شد که آقای احمدی نژاد به دفاع بپردازد و از حملات زود هنگام خویش را شروع نماید . در این ماجرا که کاملا رقبا مواطب همدیگر بودند ، آقای احمدی نژاد کوشید فضا را آرام کند تا در فرصتی خاص حمله را آغاز کند ، اما این فرصت در تکاپوی آقای کروبی جای خود را به یک جنگ و گریز داد .

 اشتباه عمده ی راهبردی آقای احمدی نژاد آن بود که به لحاظ فضای سیاسی رقبا ی خود را بجای آن که از یک دیگر جدا ساخته و هر کدام را به تنهایی مورد حمله قرار دهد آنها را در کنار هم متحد ساخت . اشتباه بعدی آن بود که گستره ی حمله را به رهبری کشاند و ایشان را به عنوان مدیر ارشد نخست وزیر مورد هتک حرمت قرارداد .

اشتباه بعدی آن بود که ظرفیت طبقه ی متوسط و نقش آنها را در جامعه دست کم گرفت و کوشش کرد که به گونه ای سخن بگوید که طبقه ی محروم از قدرت لذت ببرند . اما نقطه ی قوت ایشان در هر دو مناظره آن بود که نشان داد برای پیروزی حد و مرزی نمی شناسد و در صورتی که ایجاب کند حاظر است تمامی خط قرمز های نظام را زیر سوال ببرد . این موجب شد که زهر چشم حساب شده ای از رهبری تا صاحب منصبان مدیریتی کشور بگیرد و به آنها نشان دهد که در صورت مخالفت با وی توسط آنها ممکن است همه را رسوا سازد .

رهبرد آقای میر حسین موسوی :

استراتزی ایشان آن بود که با ارامش نمادی از رفتار انسانی را به جامعه نشان دهد . این متانت برای طبقه ی متوسط و طبقه ی تحصیل کرده بسیار اثر گذار بود . اما هنگامی که با حمله ی ناگهانی و تهاجم آقای احمدی نژاد مواجه شد ناچار در تردید میان عبور از خط قرمز و یا ایستادن در آن قرار گرفت . با این حال این مجموعه از مناظره نشان داد که استراتزی ایشان ، نوعی بزرگ منشی و احترام را می خواست القا نماید و شخصیتی واقعی از خودش را صاف و ساده بیان نماید .

 این راهبرد مظلومیت و واقعی برخورد کردن موجب شد که رقیب اقای احمدی نژاد در تله ی متانت ایشان در دام بیفتد و از آنجا که چهره ی مظلومی از خود نشان داد این چهره ی مظلوم تعداد کثیری را به پشت سرش کشاند و از طرفی مراکز تخریب شده و صاحب منصبان را به حمایت از این مظلومیت فرا خواند .

راهبرد آقای کروبی :

 بشدت تحت تاثیر رفتار آقای احمدی نژاد قرارداشت و ایشان ر مناظره ی نخست در حوضه ی رفاقت نشست و در مناظره ی دوم برابر آقای احمدی نژاد در فضای ایجاد شده توسط آقای احمدی نزاد بمقابله به مثل کرد تا نشان دهد که به لحاظ قدرت و جسارت همان شیخ جسور اصلاحات است . این رفتار آقای احمدی نژاد را در معرض تدافع قرار داد و قدرت روحی و روانی ایشان را نشان داد و تحسین هم را بخاطر این دلاوری برانگیخت با این تفاوت اساسی با آقای احمدی نژاد که از پشتیبانی و حمایت کسانی برخوردار بود و گشت که آقای احمدی نزاد آنها را در هم کوبیده بود .  در این  میان تاکید آقای احمدی نژاد بر پوپولیسم بود و اگر چه که در دام آقای کروبی قرار گرفته بود و از جنگ و گریز بهره می گرفت ، اما در مناطقی که مخاطبان آقای احمدی نژاد آن را دوست دارند در تله ی آقای احمدی نژاد قرار داشت و ناچار در آن بخش مجبور به دفاع و گریز بود .

راهبرد آقای دکتررضایی :

 ایشان خواست یک شخصیت دانشگاهی عاقل را به مخاطب نشان دهد و در این میان با رفتار عقلایی خود توفیق بسیار یافت . اگر چه که شانس کمتری دارد و این امکان وجود ندارد که مردم به سمت یک نیروی امنیتی تمایل نشان دهند اما نقش و کارکرد مناسبی را از خود بجا گذاشت و ثابت کرد که مدیر –برنامه ریز – دانشمندی برجسته است . اگر چه که هنوز مناظره ی ایشان با آقای احمدی نژاد که در حال دفاع از شرافت و حرمت خود است باقی مانده است .

 با این حال پیش بینی می شود که مناظره های بعدی به شکل زیر صورت بگیرد :

آقای کروبی با آقای میر حسین موسوی با احترام و به نفع آقای کروبی در تحلیل و به سود آقای میرحسین موسوی در برداشت و کامروایی

آقای رضایی با آقای احمدی نزاد با عقب نشینی کامل و تدافعی آقای احمدی نژاد و ترغیب آقای رضایی بر اتحاد استراتژیک در مقابله با دیگر کاندیدا ها . اما در این میان بر میزان حملات آقای احمدی نژاد به رقبای غایب شدت خواهد یافت وبا آقای رضایی در محور های علمی به چالش خواهید رسید . عمده بخش های مناظره ی این دو نفر بر سر شیخص های وزارت خارجه – دیپلماسی – تحول فرهنگی و مدیریت خواهد بود . 

آقای احمدی نژاد کوشش خواهد کرد پس از یک رفتار مسالمت جویانه یک حمله ی غافلگیر کننده در ارتباط با رابطه ی آقای رضایی با مرحوم امام (ر) و هاشمی رفسنجانی داشته باشد و ساختار جنگ و مطالعات اقتصادی را با تمسخر پیش ببرد . در این میان پس از چند لحظه آقای احمدی نژاد در ارتباط با مباحث فرهنگی و تربیتی پس از آن که از آقای رضایی در برنامه ریزی شکست خورد به موضوع پسران ایشان حمله خواهد کرد و چنین خواهد گفت :

 کسی که قادر به تربیت و نگهداشت فرزندان خود در کشور اسلامی نیست چگونه خواهد توانست به مسائل کشور بپردازد .

مي رفتم و اشتياقت در چهرهء لاغرم بود

عكس تو زيباتر از پيش در قاب چشم ترم بود

كاجي تبر خورده در باد، يك شانه ام آتش و شعر

باراني از زخم و لبخند بر شانهء ديگرم بود

وقتي دهان مي گشودم چون فرق چاكيدهء كوه

فوارهء نعره مي شد دردي كه در پيكرم بود

از عقده هاي نهفته، از شعرهاي نگفته

صد شعلهء ناشكفته در زير خاكسترم بود

چون يال توفان مشوش، آشفته دستار و سركش

اسپند جانم بر آتش، پيشاني ات مجمرم بود

اي اول و انتهايم، دوشيزهء شعرهايم!

كاش اين نفسهاي آخر دست تو زير سرم بود.( به گمانم از فاضل نظری )

 

با این حال ، اگر چه که امکان ندارد آقای احمدی نژاد در یک رقابت دمکراتیک بتواند این مبارزه را ببرد ، چند پروژه ی همزمان توسط ساختار های طرف دار ایشان انجام خواهد شد .

1-                زیرسوال بردن مشروعیت انتخابات و کوشش در ابطال انتخابات و حوزه های انتخاباتی

2-                 توسعه ی پروسه و روند مظلومیت اقای احمدی نژاد و کمک خواهی از غرب با عبور از خطوط قرمز نظام

3-                انجام عملیات تروریستی

4-                انجام تخریب انتخابات و ساختار های آن در راستای ابطال انتخابات .

5-                 درگیری نظامی – اجتماعی در سطح جامعه و فراخوانی نیرو های نظامی طرف دار برای بر هم زدن نظم اجتماعی برای پیش بردن جامعه بسمت حکومت نظامی

6-                 ایجاد حکومت امنیتی و نظامی به سبب چالش های اجتماعی

7-                 مجبود کردن رهبری و ساختار های مدیریت برای پذیرش آقای احمدی نژاد در ریاست جمهوری

8-                 در صورت تسلیم شدن نیرو های مدیریتی و صاحب منصبان حکومتی به اراده ی آقای احمدی نژاد افزایش دوره ی ریاست جمهوری و حتی مادام العمر کردن آن بعید نخواهد بود .

اما نتیجه ی انتخابات هر چه که باشد بازنده نظام اسلامی است و رهبری نظام . چرا که در این میان نظام در آستانه ی فروپاشی قرار گرفته و تحولات و انتظارات ملی رو به گسترش بوده و تغیرات بسیاری را موجب شده است  .

 از آن سو با توجه به بی اعتباری ساختار مدیریتی کشور قداست نظام و قدرت ولایت مطلقه ی فقیه فرو ریخته و کشور وارد یک فاز تغیرات گسترده و دگرگونی عمیق قرار خواهد گرفت .

 راهکار پیش گیری از یک نبرد اجتماعی – سیاسی – نظامی چیست ؟

از استخوان های پوسیده سواری برنخواهد خاست!



زنگار قرون
شمشیر های شکسته را وداع نخواهد گفت
ورشته هیچ تگرگ و رگباری
نیزه های زمان بُرده را
به جامهء هیچ صیقل نخواهد آراست
و باد ِهیچ جانب و هیچ فصل
رایت بیدخورد غباراندود را
به بام هیچ خیالی بر نخواهد افراشت

از استخوان های پوسیده سواری برنخواهد خاست!ـ

ای خوش دارندگان ِ دل
به کبریای غباران ِ رؤیاپرورد

دردا که نه جز به کشتی مرگ
و نه جز به دریای خون
ساحل بیداری خود را باز توانید یافت!ـ

از استخوان های پوسیده سواری برنخواهد خاست!ـ

ای افتخارات بی ریشگی
شمشیر قادسیه پدرانتان راکُشت
و مام و خواهر نابالغتان را به بستر شیخ جزیرةالعرب افکند
تا نشان شما برچیند
و نام شما به زشتی بَرَد

فخر به بستر خونین خواهران نابالغ ؟

فخر به شیخ جزیرةالعرب ؟

افتخار نشان برچیدگان !ـ
افتخار بی نامان !ـ
تاریخ فروختگان !ـ
غرور سوختگان !ـ

سروهای کنارهء جوباران پدران ِ خویش را به یاد می آور ند
پدران آزاد خویش را
و زخم تبر را به ریشهء اجدادِ خویش
و شما را تنور فراموشی نان کرد و بر سفرهء شیخ جزیرةالعرب نهاد

از استخوان های پوسیده سواری برنخواهد خاست!ـ

ای فخرکنندگان به سیفِ دودم
و به سنگاسیای خون گردان

فخرکنندگان به گم گشتگی
فخرکنندگان به بی نامی !ـ

...............................................................................
م.سحر
پاریس ، بهار 1983

 

 

 





نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...

تقدیم به دکتر افضل دانشمند بخاطر محبت بی دریغش و تئوری لایه های همسود در انتخابات 

 

ناسازگاری در گستره ی مطلق گرایی کاندیدا ها ی ریاست جمهوری در پهنه ی اندیشه و کارکرد  :


نمي دانستم چه بگويم !
دهانم راهي به نامها نداشت
چشمانم كور بود
و چيزي در روح من آغازيد :
تب
يا بالهايي فراموش شده !
و من به طريقت خود دست يافتم :
رمز گشايي آتش !
و اولين سطر لرزان را نوشتم :
لرزان ،
بدون استحكام ،
....
سرشار از دانايي آنان كه هيچ نمي دانند!!
و ناگهان ديدم
درهاي بهشت را
بدون قفل و گشوده !
گياهان را
تپش كشتزاران را
سايه هاي غربال شده با تيغ آتش و گل را
شب طوفان خيز و
هستي را !
و من
اين بي نهايت كوچك
با آسمانهاي عظيم پرستاره
…!( نرودا)

 

تئوری دکتر افضل : مادام که نتوان ساختاری صنفی و مبتنی بر سود همسازو همسود  در یک لایه – طبقه – قشر خاص اقتصادی پدید آورد هرگز نمی توان ساختار و ظرف ناقص سیاسی – اجتماعی را سامان داد.

سنجش کاندیدا ها بر اساس معیار های توسعه ی صنفی در راستای منافع ملی و بهبود کیفیت زندگی ایرانیان در کل جهان ...

گزاره ها:

ساخت پالایشگاه در اوگاندا توسط ایران (اخبار روز 5 شنبه 7/3/1388)

کوچ پرندگان از تهران به سبب آلودگی شهر تهران ( 7/3/1388)

بررسی تحریم فروش بنزین به ایران توسط کنگره ی آمریکا (1/3/1388)

نوشیدن آبمیوه توسط آقای باراک حسین اوباما در کافه ی کوچکی در کنار شهر واشنگتن ( 12/2/1388)

رقص رئیس جمهور ایلات متحده ی آمریکا – گورباچف و ... در کنار دیوار فرو ریخته ی برلین در فردای پروستاریکا و گلاسنوست ...( 1992 برلین )

مادر جان تو دیگر بزرگ شده ای ، فوق لیسانست را گرفته ای ، مشاور وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی هستی  از تو زشت است ، وقارو سنگینی خودت را حفظ کن ، تو نباید کنار خیابان ساندویچ بخوری ، زشت است تو باید شخصیت خودت را حفظ کنی ... ( مادر بزرگ 1378)

همیشه این سوال بنیادین آزار دهنده است ، چه می شود که آدم ها ، پست ها ، مناصب ، شخصیت ها در ایران و جهان سوم در هم می آمیزند و به تدریج در ساختار و کالبدی جدید خودنمایی می کنند ؟

بی گمان هیچ کدام از ما هیچ یک از مدیران ارشد ، روحانیت  ، رئیس جمهور ، وزیر ، استاندار ، فرماندار و حتی بخشداری را در ایران هرگز ندیده اید که با مردم عادی و همچون بقیه در شهر و خیابان به گردش بپردازند ، چیزی بیاشامند ، با خانواده ی خود به گردش بروند و دست دختر و همسرشان را بگیرند و حتی با آنها در جامعه دیده شوند ...

حتی در شهرستانها این قضایا به لایه های دیگر و فرودست نیز تسری یافته است . آنچنان که تقریبا دشوار است که از طبقه ی فرادست ، تحصیل کرده و صاحب منصبی را بتوان در جامعه همراه خانواده – همسر و به ویژه ی دخترو دختران خود مشاهده کرد .

در واقع اگر میزان فشار های قانونی – شرعی – و مدیریتی را نیز کنار بگذاریم ، فشار های اجتماعی و هنجاری نیز همسویی و هم افزایی با قواعد حقوقی و قانونی و تبعات آن را نیز گسترش می دهد . در واقع قوانین برآمده از قواعد شرعی باهنجار های  عرفی همراه گردیده و شرایط نوینی را پدیدار ساخته است .

 هنگامی که قوانین موجب آن می شود که ضابط قانونی (نیروی انتظامی و...) بتواند از هر شخصی در جامعه پرس و جو کرده و مجبور به عزیمت به محل نیروی انتظامی و ... نماید ، در این جا بحث قانون خود یک مسائله است و مسائله ی تبعات آن معضلی دیگر است . وقتی که آدم متشخصی از طبقه ی آبدومند و معتبر در شهر – محل – گروه و ... مورد بازخواست و حتی توجه ضابط قانون شود همراه با خود فشار هنجاری مردم و گروه های پیرامونی را نیز موجب می گردد ، بحث شایعه توسعه می یابد و اضهار نظر ها و مداخلات شخصی و جمعی فزونی می گیرد در نتیجه شخصی که مورد بازخواست و حتی یوجه ساده قرار گرفته به سبب فشار اجتماعی – روحی – روانی ناخواسته خود به ایجاد یک نوع از هنجار های عرفی و شدیدتر از قوانین می پردازد تا به تعبیر عامیانه ی آن از دیوار شکسته – سگ درنده - ... فرار نماید . به این ترتیب برای گریز از تبعات و پیامدهای ناشی از یک پدیده ی  قانونی ، جامعه به خودکنترلی پیچیده ای می رسد و کوشش بر ان می شود که تا حد ممکن از تیررس نگاه و چشم انداز وارسی قانون و جامعه دور بوده و بگریزد . به این ترتیب ساختار رفتاری افراد و اشخاص در جامعه ی ایران تحت 3 نهاده ی اثرگذار است :

·         - اجرای قانون

·         - تبعات برآمده از اجرای قانون

·         - عرف در هم آمیخته با دین

بدین لحاظ ، افراد و شخصیت ها ( در هر سطحی و در هر گروه و ساختاری ...) به نسبت جایگاه و نقش خود در جامعه و گروه خود به ایفای نقشی دیگر به سمت و سوی پنهان روی ( تا حد ممکن دور از انظار و نگاه ) می پردازند و می کوشند که تا جایی که ممکن است از جامعه دور شوند ، خانواده ی خود را دور نگه دارند ، فضای شخصی و خصوصی خود را در انزوای مطلق و نا آشنایی کامل داشته باشند . شخصیت ها و کسانی که ناچار از حضور در صحنه ی اجتماعی و عرصه ی کارکردی می باشند با شدت مناسبات و مسائل مرتبط با خانواده – حریم - ... از جامعه و نگاه اجتماعی دور سازند . چنین ر فتاری که گاه آن را با مسائل امنیتی نیز ترکیب می نمایند ، بر پیچیدگی های ارزشی – هنجاری می افزاید .

اما چرا این مسائله حائز اهمیت بسیار در جامعه و مناسبات سیاسی به ویژه انتخابات اهمیت می یابد ؟

چرا ورود خانم دکتر زهرا رهنورد استاد دانشگاه الزهرا در کمپینگ انتخاباتی آقای مهندس میرحسین موسوی اهمیت یافته است ؟ ( شگفتی مسائله در آن است که در انتخابات فراروی به تبعیت از موج اوبامائیسم که در دنیا تسری یافته ، کلماتی مثل کمپینگ انتخاباتی – میشل اوباما - ...در ادبیات سیاسی ایران کنونی  رواج یافته است .)

چرا ترکیب این هنجار ها در ساختار ها و زیرساخت های سیاسی – اجتماعی در پهنه ی خصلت های پدر خوانده گی ناشی از نوع معیشت  برجا مانده ی کشاورزی – فئودالی (اقتصاد آسیایی )  ... موجبی برای ناسازگاری و مطلق گرایی گردیده است ؟

به هر روی ، در مناسبات سیاسی – اجتماعی – اقتصادی کشورشرایطی پدیدآمده است که در آن افراد ( مدیران) نه تمایلی به پذیرش نسبی گرایی – دگرگونی رفتاری و خصلتی دارند و نه حاضرند شخصیت ویژه ای را که برای خود فرض کرده اند و در قالبی خاص فرو رفته اند تغیر دهند . به دیگر سخن مدیران و شخصیت ها به سختی دیدگاه های خویش را هر چند در پروسه ی زمان نا کارآمد تغیر می دهند و از آن سوی کوشش می نمایند که دیگران را همسو با تفکر خود نمایند .(  تلاشی که  اغلب منجر به ایجاد بحران – زوال – انهدام و فروپاشی  در جایگاه و نقش اجتماعی – سیاسی  می گردد ) 

بدین لحاظ مناسباتی پدیدار گردیده است که قالب ها پیروز میدان گردیده و تفکرکه فرایندی پویا و اثرگذار است بازنده ی اقتضائات می شود . از این روی ، در شرایطی که کشور دچار تغیرات و دگرگونی های گسترده ای شده و روابط بین الملل تا ارتباطات عاطفی در سطح جامعه ی جهانی متحول گردیده ، کاندیدا های ریاست جمهوری در ایران همچنان با همان قالب های ذهنی و پیش فرض های خود که اینک تبدیل به باور گردیده است عمل می نمایند .بدین ترتیب دیگر بار بیماری اجتماعی گسترده ی اجتماعی خود را شنان می دهد . بیماری ای که در آن هر کس با توجه به گمان های خود شخصیتی برای خود ساخته و آن قدر بر ان ایستادگی و پافشاری دارد تا باور می کند خود را در مناسباتی جدید بی آن که در محیط پیرامونی  اش کسی آن باور و قالب ذهنی شخص را بپذیرد .و شخص با ان نقش خیالی مورد اقبال قرار گیرد .

از این روی هنگامی که به عرصه ی سیاسی انتخابات توجه می کنیم ، آنچه که بیش از هر چیز خودنمایی می کند یک سری پیش قرض های قالبی خاصی است که در ان هر 4 کاندیدا بر آن تاکید دارند . و باز هم با همان رفتار بیمار گونه ی فکری در ایجاد ظرفیت فکری و شخصیتی .

 از جمله ی صفات بارز و همگانی این بزرگواران عبارت است از :

Ø      - تعریف از خود

Ø      - تبین ظرفیت و میزان دنباله روی خود از رفرنس های اجتماعی

Ø      - نقد وضعیت اقتصادی – سیاسی – اجتماعی ( به جز اقای دکتر احمدی نژاد که این نقد ها را به حوزه ی دیرین مدیریت – اقای سید محمد خاتمی – منسوب می نماید )

Ø      - همگی اعتراف می کنند که کشور در لبه ی پرتگاه ورشکستگی و نابودی مطلق است .( آقای دکتر احمدی نژاد این مسائله را به اقتدار ایران و ابرقدرتی ایران و همپایگی ان با آمریکا منسوب کرده و ارجاع می دهد )

Ø      - عدم توضیح کامل در ارتباط با  مسائل غنی سازی و فضای بین المللی ( فقط آقای دکتر احمدی نژاد توضیحی با توجه به معاهده ی سعدآباد و...)

Ø      - انتقاد از چالش زایی دولت نهم در ارتباط با همسازی جهانی و شکل گیری تحریم های بین المللی

Ø      - توجه و شعار بدون برنامه نسبت به زنان و جوانان

Ø      - فردگرایی و تبیین آن که ضعف ها و چالش های دولت نهم را برطرف خواهند کرد ، آنهم به تنهایی ...

اما انچه که در این میان هرگز مورد توجه واقع نشده و نمی شود - آنچه که به تعبیری کرانه های تحول و نگاره ی پیشرفت است – عبارتند از :

§         - آینده نگری و راهبرد سازی

§         - تقدیم برنامه ی زمان بندی شده ی توسعه و تحول بر اساس سند  چشم انداز  20 ساله

§         - تبین و تعریف راهکار های خروج از بحران و به تعبیر اقای دکتر محسن رضایی پرتگاه

§         - تعریف و تفسیر معیار ها و سنجه های توسعه ی اجتماعی – اقتصادی – سیاسی

§         - ارائه ی طرح نوآورانه و خلاقانه ی تیم خود در رفع معضلات ملی

§         - تبیین شیوه ی بهره گیری از خرد ملی در رفع چالش های جمعی مردم کشور

§         - نوع ارتباط ، شیوه ، استراتژی ، بینش و...مذاکره و مراوده با آمریکا و سایر کشور های جهان .

§         - تعریف ساختار های علمی – زیرساخت های فکری و نهاد های عالمانه ی گروه حامی و همکار کاندیدا .

§         - معرفی گروه – نهاد – ساختار - ... همکار و طراح برنامه های کاندیدا ی ریاست جمهوری در تقابل با آنچه که هم اکنون وجود دارد و هر کاندیدایی خود را معرفی کرده و همه ی طرح و برنامه ها را به خود منتسب می نماید و همکاران را با اندازه گیری با خط کش خود گزینش می کند .

§         - نمایش نوع ارتباط آنها با مردم عادی در ساختار های عمومی و همساز با جامعه ( گریز از ایجاد شخصیت قالبی ...)

§         - باز تعریف و تعریف واقعی – مشخص – نمایان – شفاف از منافع ملی – گستره ی منافع ملی – حوزه های زیرمجموعه ی منافع ملی – ارتباط منافع ملی با ساختار مدیریتی ، چیده مان مدیریتی بر اساس منافع ملی ...

با این حال این مسائل تنها بخشی از مجموعه انتظاراتی است که خرد ملی در صدد است ، نوع نگرش کاندیدا ها را نسبت به آن بداند . بخش بیشتر آن بر می گردد به تعریف مطلوب و گرایش و سمت و سو گیری کاندیدا به نسبت درک و تببین مطلوبی که برآمده ازتعریف  منافع ملی است .

ایا تاکنون در هیچ یک از بیانات و نوشته های کاندیدا ها سخنی از مطلوبیت عملی – عینی مشاهده شده است ؟

آیا این کاندیدا ها هرگز نمی خواهند ظرفیت انسان بودن خود را در زندگی عادی برای مردم بازگو نمایند ؟آیا باید آنها در همان قالبی که از خود ساخته اند و یا دیگران ساخته و به آنها القا کرده اند تا ابد بسر برند ؟

آیا نباید ، هر کاندیدایی نشان دهد که چقدر زندگی شخصی و فردی اش مشابه دیگر مردم است ؟

چرا باید طوری قالب ها از آدم ها شکل بگیرد که شخص در عین مسخ شده گی جرات تبیین خواست ها ، احساسات ، عواطف ، خشم ها و ... را نداشته باشد ؟

 همواره در رویکرد های اجتماعی – سیاسی – قانونی به گونه ای رفتار می شود که  گویی این کاندیدا ها ، سایر صاحب منصبان و مدیران ارشد  از طایفه و نژادی دیگر هستند ، طایفه ای که ساحتی مقدس داشته و باید هر چه بیشتر از روابط با انسانهای دیگر دور باشند ، آنگاه هم که بخواهند اندکی نزدیک شوند باید از داخل محفظه ها و ... با مردم ارتباط برقرار کنند . و از آنجا که به لحاظ قانونی نیز توهین ... به این آدم ها جرم محسوب می گردد ( اصولا من با هرگونه بی ادبی با هرکس – شخصیت – فرد را دور از نزاکت و ادب دانسته و براین باورم که بزرگش نخوانند اهل خرد آن که نام بزرگان به زشتی برد ، اما این که به صرف بیان صفت – بی ادبی – گستاخی و ... انسانی مدتی را زندانی باشد که نام کسی را با ادب بکارنبرده و یا حتی از راه دور توهین کرده انسانی نمیدانم و به نظر من عملی  ظالمانه  است و.... )  ، ارتباط این مدیران از مردم هرلحظه بیشتر می شود . از سوی دیگر ، قالبی کردن تفکرات – رفتار ها – اندیشه ها – کارکرد ها – روابط و...این مدیران و هم کسانی که آنها را مورد ارزیابی و نقد قرار می دهند بر ابعاد فاجعه ی گسست و گسل روحی – روانی مردم از مدیران ومدیران از مردم  افزوده است . ( اینجا مراد از کلمه ی مردم فقط کسانی هستند که وابستگی حکومتی – مدیرتی نداشته و وابستگی مالی - ... ندارند )

بدین ترتیب هر کاندیدا به سبب نقش و جایگاهی که برای خودش تعریف کرده و یا تعریف کرده اند اغلب همان نوع هنجار و رفتار خاص را نشان می دهد ، بی آن که عزمی برای تغیر در او ایجاد شود و یا محیط پیرامونی به او اجازه دهد که اراده ای دیگر نوع را عملی نماید . ... بطور مثال وقتی که طرف را پوپولیست معرفی کرده اند و یا خود در چنین نقشی فرو رفته ، کاندیدا خود بیشتر از هر زمانی به آن رویکرد توجه می کند و از سویی هر کار خردمندانه ای را که انجام می دهد را نیز در ساختاری پوپولیستی تعریف و تفسیر می کنند . به همین طریق وقتی که کسی را به عنوان  خرد گرا معرفی می نمایند و به وی صفت خط شکن اندیشه های نامولد و غیر پویا می دهند ، شخص مورد نظر در قالب نقش تعریف شده فرو می رود در عین حالی که اقدامات پوپولیستی وی را هیچکس از منظر روابط غیر عقلانی مورد توجه قرار نمی دهد ، به این ترتیب شرایطی پدید می آید که همه چیز در تعریفی از قالب و فرضیه ی مبدل به باور جای می گیرد ، همه چیز سفید مطلق و یا سیاه قطعی است . نگرشی که به سبب توفق نسبیت و نسبی شدن ارزش ها و هنجار ها دیری است از چرخه ی زیست اندیشه خارج شده و کارآمدی خود را از دست داده است .

از این منظر مساله ی مهم آن است که این تفکر قالبی در فضای رفتار فردی کاندیدا ها و روابط محیطی کنترل کننده ، چرا تغیر نمی کند و نمی تواند در نگرشی فرا قالبی تحول یابد ؟

آیا فقدان احزاب منتج به چنین فرآورده ای در حیات سیاسی – اجتماعی – اقتصادی گردیده است ؟

 بسیاری بر این باورند که عدم وجود احزاب فعال و کارآمد سبب گردیده که تفکرات قالبی و مطلق گرا ( سیاه – سفید )  در همراهی با سیستم پدرخوانده ی مردسالار  روندی را ایجاد نماید که در ساختاری ارباب مدارو شکل دهنده به دولت رانتیر (ارباب کل ) تفکرات قالبی و مطلق گرا بدون توجه به جهان پیرامون - تحولات و تغیرات رخ داده در آن -شکل بگیرد .

اما تجربه ی گران بهای جوامع تک حزبی و چند حزبی کشور های جهان سوم نشان داده است که در ساختار های جهان سومی رهبران احزاب نیز به سرنوشت مطلق گرایی و تفکرقالبی دچار شوند ، در واقع مادامی که ظرف ( اجتماعی – سیاسی – اقتصادی ...) کج و معوج است در هر شکلی مظروف را به همان شکل در خواهد آورد . به دیگر سخن در بسیاری از جوامع حزبی می توان رئیس حزب را با شاه در یک موقعیت مشاهده کرد ، همان تعریف ها ، تمجید ها ، داستانهای شگفت آور ، اقتدار ، شکوه ، تملق و چاپلوسی هایی را که ممکن است نسبت به یک پادشاه دید ، همان رویه و روند را نیز می توان در مورد یک رئیس حزب مشاهده کرد  .

چرا ؟

مثال معروفی در جامعه شناسی روستایی بعد از انقلاب متدواول گردید ، در زمان شاه گردن کلفت های روستا کدخدا شدند ، در زمان انقلاب کدخدا ها رئیس شورا شدند .چرا ؟

مسائله ی بسیار مهم همین چرا است .

 چگونه باید این معضل بنیادین را حل کرد در حالی که گردن کلفت کدخدا و کدخدا رئیس شورا ... می شود ؟ آیا با تغیر عنوان ماهیت مساله تغیر می کند ؟

تفاوت رئیس جمهور کره ی شمالی با یک  شاه ( ملک عبد..اردن )  در چیست ؟ آیا هر دو مدیریت را به ارث نبرده اند ؟ آیا هردو با اقتدار حکومت نمی کنند ؟

دکتر افضل در این جا یک تئوری بزرگ و نظر گیری دارد ، دکتر افضل معتقد است که مادام که نتوان ساختاری صنفی و مبتنی بر سود همسازو همسود  در یک لایه – طبقه – قشر خاص اقتصادی پدید آورد هرگز نمی توان ساختار و ظرف ناقص سیاسی – اجتماعی را سامان داد .

بخش بعدی :

ساختار های همسود و همساز در صنف های ویژه ی اقتصادی به منظور ایجاد مناسبات  سیاسی – اجتماعی ... شایسته در راستای زمینه سازی بهبود کیفیت زندگی جمعی بر شالوده ی بکارگیری خرد ملی و سنجش کاندیدا ها بر معیار این شاخص بنیادین ..

آیا کاندیدا ها ظرفیت ساختار های همسود و همساز را در راستای بهبود مناسبات و تعاملات اجتماعی بکار گرفته اند و دیدگاه های آنها نسبت به این زیرساخت های توسعه آفرین و پیشرو چیست ؟ 

Wind of Change
گوش سپرده به باد تغييرات
يک شب تابستانی ..
سربازها ول مي گشتن
گوش سپرده به باد تغييرات

دنيا داردكوچك مي شود
هيچوقت فكرش رو مي كردي
بتوانيم اين همه به هم نزديك شویم ؟ ،
مثل دو برادر ؟
آينده توي هواست
مي توانم همه جا آن را حس كنم
با او می دم تمام وجودم را
همراه با باد تغييرات.... 

من را به جادوي لحظه ببر
تو يک شب پر نور
كه كودكان فردا توی رويا مي بينند آن را  ،
تو باد تغييرات

باد تغييرات ، وزیدن بگیر  
صاف تو صورت زمان
مثل يک طوفان
كه ناقوس آزادي رو به صدا در مي آرود

تو و من ...

) اسكورپيون)



 

 

 

 

 





نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...

وضعیت مطلوب کشورم ایران :

 

این بخش نخست شاید چشم اندازی از یک مدینه ی فاضله باشد . افقی که کشور های در حال جهش و کشور های توسعه یافته آن را پیموده اند . اما آرزو و رویا همان حقیقتی است که می تواند زندگی بشر را نجات دهد وازآن سوی به ما بیاموزد که می توانیم براین مجموعه از خواست ها بیفزائیم و رویایی را بسازیم . رویایی که در آن ایرانی آباد  و آزاد داشته باشیم . رویایی که کودکان ما آن را شاید محقق سازند ، حتی اگر ما نتوانیم برای انجام آن کاری بکنیم .

هر چند که این مطلوبیت که می تواند با کمک شما(دوستانم که این مطلب را می خوانندو همیشه نظر می دهند )  توسعه یابد و بر میزان و ژرفای آن افزوده شود ، مبتنی بر وضعیت موجود و اراده ی انسانی در دنیا و تجربه های جهانی طرح شده ، ممکن است در وهله ی نخست همه مارا به سوی نگرش سیاسی پیش ببرد . اما توضیحی لازم است :

فارغ از آن که رژیم ایران چه باشد باید این تغیرات صورت پذیرد . وقتی که چین کمونیستی با تغیر در بخشی از رفتار ها و سیاست های خود و حرکت بسوی رفاه اجتماعی و حفظ سرمایه های ملی و انسانی خویش رفاه و ثروتی شایسته می سازد ، همچنانکه کره ی جنوبی و ایالات متحده ی امریکا و یا سوئیس بی طرف ، پس رفاه و نوع نگرش سیاسی فقط در بخشی که مرتبت با اراده ی بکار گیری نیروی انسانی است مسائله ی مهم است . بقیه می تواند فرع بر آن پنداشته شود . مهم نیست شما برای چه آرمانی زندگی می کنید ، مهم آن است که بدانید می توان زندگی بهتری را شکل داد . از آن مهمتر حتی در ورا نگرش قومی – دینی و فکری علی رغم تمامی اختلاف هایی که ممکن است وجود داشته باشد و همچنین خواست هایی که باید شکل بگیرد .همه ی مردمی که در داخل مرز های سیاسی کنونی کشور ایران زندگی می کنند ، می توانند عهد داشته باشند که تا مدتی برای تمامی خصومت ها – اشتباهات – فرصت ها و... را از یاد ببرند و بگذارند تا دیگر بار با رشدی و وسعه ای در نجات زندگی هر ایرانی بکوشیم که جهش ایجاد کنیم و آنگاه ر طی یک پروسه ی زمانی خاص مثلا بیست ساله با یک رای گیری در ناحیه – منطقه – شهر و.... در نظر بگیریم که آیا می خواهیم در کنار هم باشیم و یا نه . می خواهیم از پیکره ی اصلی کشور جدا شویم و یا نمی خواهیم . داقل می توانیم مثل آدم های متمدن یک بار این شانس را به زندگی و به خودمان بدهیم که از جنگ و خون ریزی بپرهیزیم و برای لذت زندگی زندگی کنیم و آنگاه بیندیشیم و با آرا و اندیشه های عموم و هر ناحیه به جلو و به ورا کینه ها و نفرت ها بنگریم . البته در این مقطع و در این خواست اراده ی دولت و مدیریت کشور برای توسعه و یا نابودی خیلی اثر گذار خواهدبود .اما من گمانم بر آن است که حداقل هنوز ممکن است آدم های سالم و صادقی پیدا کنیم و داشته باشیم در راس هرم مدیریت کشور که آنها بخواهند این فرصت را برای خود – خانواده ی خود – کشور و مردمی که از همانها هستند ایجاد کنند و در نظر بگیرند . این راه حلی خواهدبود که در نگرش نخست مدیریت از آن استفاده خواهد کرد و از خطری که کلیت کشور را تهدید می کند نجات یافته و در تاریخ و در آینده ( چه از منظر باور و اعتقاد و چه تفکر و سرنوشت و چه ثروت ) قدرت آنها را مصون خواهد کردو برای آنها گشایشی در تمامی صحنه ها ایجاد خواهد کرد. گمان من بر ان است که آن که سیلی می زند یا نمی داند که چه انجام می دهد و یا بعد از شدت عذاب وجدان رنجی بسیار متحمل می گردد و این را هیچکس نمی خواهد . ما انسانیم و انسان حرف می زند نه لگد . فقط حیوانات از زور برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند و آنها هم سرانجام یک جایی شکار قدرتمندتری می شوند . ما انسانیم و نیاز داریم تا با هم حرف بزنیم و بگوییم که چه می خواهیم و برای خواست خود در فضایی کاملا مسالمت آمیز و انسانی جقدر حاضریم کار کنیم ....

 

آرزو می کنم که هر گز جنگ به وقوع نپیوندد و عقل بر زندگی بشر سایه افکند

 

 بیاد سودابه ی نازنینم

مقدمه :  اکنون با توجه به وضعیت بحران اقتصاد جهانی و روند رو به گسترش بحران ها و معضلات و پیامد های آن شایسته تر ان است که نخست به این مساله توجه شود . اهمیت این مبحث از چند منظر مورد توجه و عنایت می باشد .

به هنگام بحران اقتصادی در دنیا بزرگترین تحولات و تغیرات شکل می گیرد . دلایل تاریخی بسیاری در مورد گواهی بر این مدعا است . در بحران اقتصادی بزرگ عصر طلا شور ش های مهم انگلستان و فرانسه موجب بحرانهای اجتماعی بزرگی شد در قرن 16 تا 17 دولت های بزرگ اسپانیا و پرتقال نابود شدند و قدرت های مهم بریتانیا و فرانسه  پس از انقلاب و خون ریزی های بسیار متواد شدند.پرتقال و اسپانیا تقریبا نابود شدند ، روندی که تا اواخر قرن بیستم نتوانست کمر راست نماید و به دولتی معتبر و صاحب اعتبار جهانی تبدیل شود . در بحران چشم گیر اواخر قرن 19 پروس و مشکلات دولت های مهم آن زمان ، پروس تبدیل به بزرگترین دولت اروپای آن زمان گردید .در عین حال دولت های بزرگ و امپراطوری های اطریش – مجارستان وعثمانی و....رو به اضمحلال رفتند . ادامه همین معضلات اقتصادی در جهان ان روز منجر به شورش های بزرگی در انگلستان – فرانسه – خاورمیانه و از همه مهمتر روسیه گردید . ادامه ی این روند در روسیه منجر به انقلاب کبیر اکتبر روسیه و تولد شوروی گردید و همزمان نطفه ی جنگ جهانی اول گذارده شد . این جنگ بزرگ که منجر به تحولات زیادی در ژئواستراتزی جهانی گردید . امپراطوری ها و کشور های بزرگی را قربانی کرد . عثمانی نابود شد ، انگلیس اعتبار و قدرت جهانی اش رو به افول گذارد ، آلمان ورشکسته و دولت نوظهور و قدرتمند آمریکا زاده می شود . تدوام این روند و بدتر شدن بحران و فراگیر شدن آن در جهان در 1933 سرانجام یکی از عواملی بود که افراط گرایی آلمانی – گسترش روحیه ی ناسیونالیستی و... را پدید آورد . فرجام بحرانی که باز هم منجر به جنگی شد که بیش از 40 میلیون نفر انسان بیگناه را به کشتن داد . به هر حال همواره بحرانه ای جهانی مصائب و مشکلات بسیاری را بوجود آورده و در عین حال به روند افراط گرایی سرعت بخشیده و روندی از ناسیونالیسم را پدید آورده و منجر به تغیرات گسترده ی منطقه ای و ناحیه ای در ژئواستراتژی دنیا شده است . لذا با رویکرد هزینه – فایده و تبعات و پیامد های پیرامونی ، بنظر می رسد با توجه به پیامد های مرتبط با بقا و حیات کشور ارزنده ترین و شاخص ترین مساله پرداختن به مساله ی بحران اقتصادی و پیامد های آن می باشد . اگر دلایل چنین گرایشی بخواهد مورد توجه واقع گردد ، به گمانم مولفه های ذیل باید در نظر گرفته شود : 1- نیروی گریز از مرکز در حواشی و کناره های ایران 2- ایجاد دولت رانتیر و یا اجاره دار که تغذیه کننده ی منابع مالی و اعتباری نواحی حاشیه ای بوده و در عین حال با شکل گیری قدرت های منطقه ای در کنار این مناطق نیروی جاذبه ی نامتعارفی شکل یافته است 3- بحران در زیرساخت ها ی کشور و فقدان توانایی در ساخت و عمران و آمایش سرزمینی 4- افزایش فقر و بیکاری که منجر به گرایشات افراطی و مشکل زایی می گردد 5- مشکلات برآمده از کاست قدرت و گفتمان یک سویه 6- فقدان مدیریت و ناکارآمدی رفتار مدیریت سرزمینی 7- بحران خانوادگی و درون گروهی در داخل جامعه 8- و....

توضیح : هر گز نمی توان به درکی واقعی از یک مسائله رسید مگر آن که ادراکی جمعی و خردی عمومی در ورا آن شکل گرفته باشد . از این روی شایسته آن است که تمامی دوستان در این زمینه به ایفای نقش و ابراز نظر بپردازند . من در این آن حد نیستم که بتوانم برای یک کشور به پیچیدگی و گسترش ایران به تنهایی ابراز نظر و عقیده نمایم و نه می تواند چنین دیدگاهی ارزش های عملی و شایانی داشته باشد . به هر حال باور کلی و عمومی من بر آن است که در چنین اوضاعی با هر باور و عقیده ای که باشیم ، با هر توافق و یا مخالفتی که با مدیریت و نظام داشته باشیم ، از هر منظری که به این قضیه بنگریم .بهترین و ارجح ترین گزینه آن است که تمامی اعضای خانواده ی ایران ( حتی اگر تمایلی به همبستگی با کشور نداشته باشند ، حتی اگر فکر می کنند که جدایی بهتر از با هم بودن است ) به منظور جلو گیری از خون ریزی و گسترش بحران و افزایش چالش های ملی و منطقه ای در کنار هم برای عبور سالم و بدون مصیبت از این شرایط قرار بگیریم . باید بتوانیم یک بار و برای فقط یک بار بتوانیم اثبات کنیم که آدم های متمدن و خرد مندی هستیم . آدم هایی که می توانند با همدیگر حداقل یک پروژه ملی را انجام دهیم . خیلی وقت ها اغلب ما برای پول در آوردن و زندگی در مسابقه ی چپاول و غارت کشور شرکت داشته ایم ، کار کرده ایم و پول گرفته ایم ، هزاران مسئله ی آبکی و مزخرف را با رنگ و لعاب علم فقط به صرف راضی کردن آدم هایی که دو ریال نمی ارزیده اند و از الفبای علم چیزی نمی انستنه اند ولی منابع پولی در دست آنها بوده  را به قیمت گزافی فروخته ایم ، و متاسفانه هرگز کار ها و پروزه های درست و اصولی را مثل تمام کار های اصولی اندیشمندان و نویسندگان شریف به پشیزی نخریدند و برای آن بهایی قائل نشدند . گویا همیشه این اصل باید برای نادانها اثبات شود که تنها وقتی که پول هنگفتی خرج شود و در آن تعریف و تمجید باشد ، پروژه و کار درست است و کار رایگان و انسانی همواره بی خود و بی جهت است . و .... ( ببخشید اگر بی ادبانه است در مورد خودم می گویم ) . حا لا می خواهم یک کار بدون ریا کاری و دریافت وجهی  بکنم ،شاید آخرین کار تمام زندگی ام و ... شایدهم آخرین فرصتی که باید کاری را انجام دهم و دینم را به کشورم ادا کنم و بعد بروم و برای همیشه گم و گور شوم .

( این را هم گفتم که دوستان زیر آب زن که عمری با نیرنگ و حیله به قول عوام کنجشک را رنگ کرده و بجای قناری فروختند به مشتی آدم گاگول و بیسواد تا آنها را راضی کنند و خوشایند آنها باشد ، بدانند که دیگر از این کاررا هر گز نخواهم کرد و دیگر هر گز نخواهم نوشت و به دنبال سرنوشتم خواهم رفت . لذا استدعا دارم اجازه بفرمایند تا آخرین حرف هایم را بزنم . نیازی هم به تهدید نیست ، آخرین کار و آخرین بخش زندگی ام و برای همیشه رفتن ....)

بحران اقتصادی همانگونه که شرح شد ، موجب خواهد شد که مناسبات میان مجوعه ی اجتماعی و مدیریت کشور شرایط بحرانی و خطرناکی را تجربه نماید . معضلی که شاید دردناک ترین و غمبار ترین آن تغیر ژئواستراتژی کشور ممکن است باشد ، این نیز بسیار محتمل است که در چنین شرایطی ، مورد حمله و تهاجم کشور های متخاصم نیز واقع شویم . از این روی 5 ضرورت اجتناب ناپذیر برای گذار از چنین شرایطی وجود دارد ( یا حداقل باید مورد توجه واقع شود ) 1- ایجاد فرصت ها و کار گسترده برای تمامی بیکاران و تمامی نیروهایی که ممکن است از شدت بیکاری و فقر دچار ناکامی روانی و روحی شده و اخلال در درون را ایجاد کنند .2- توسعه ی سریع و بدون وقفه ی رشد و توسعه ی کشور در مناسبات مرتبط با تکنولوژی وتکنولوژی صنایع غذایی ، چرا که بسیار محتمل است که به سبب فقر گسترده و مخاصمات فراروی و همچنین شرایط جهانی به یکباره با کمبود غذا و مواد غذایی مواجه شویم 3- بهبود وضعیت بازار و تزریق سرمایه به سرعت و شدت تمام در اسرع وقت به لحاظ عدم فرار سرمایه ها به سمت غرب و سرمایه گذاری در بخش مسکن و ساختمان در اروپا و امریکا که کشور را با بحران نقدینگی و طبقات متوسط را با نابودی مطلق مواجه کرده و این امکان را به کشور های دیگر می دهد که انها با سرمایه های فراری از ایران به توسعه و رشد دست یابند و خود کشور از این رهگذر کاملا نابود شود و یا دولت ناگذیر از چاپ پول های بدون پشتوانه شده و بر میزان تورم افزوده شده و ارزش برابری ریال بیش از پیش در برابر ارز های خارجی اعتبار و ارزش خود را از دست بدهد .4- دیپلماسی فعال صلح و بخشودگی بدون قید و شرط همه ی ایرانیان انجام شده ( تمامی ایرانیان از سلطنت طلب تا کمونیست و مجاهد بهترین کار در شرایط موجود آن است که مشمول بخشش شوند و با هر جرم و ... مورد عفو کامل قرار گیرند و همچنین به سرعت تمامی زندانی های سیاسی و عقیدتی آزاد شده و با آنها در مورد مدیرت بر بحران مشورت گردد . لازم است که نهضت گشایش تاریخ از امروز از همه طرف لحاظ گردد ، این کمک خواهد کرد که بتوانیم در شرایط دشوار بحران همه در کنار هم قرار گیریم  )  ، ارتباط مناسبی با غرب و کشور های مشکوک به فعالیت های ایران شکل یافته و کوشش شود که اعتبار و حرمت مناسبی کشور بیابد .5- با توجه به فقدان توانایی و سرعت پیشبرد فعالیت های علمی و تحقیقاتی توسط ساختار دانشگاه فعلی و سنگین رکاب بودن آن بهتر است که گروه های دواطلب مردمی برای کار و تلاش در راستای تکنولوژی و تحقیقات علمی تشکیل شود ( زود بر گل می نشیند کشتی سنگین رکاب ). گروه هایی که در نقش نیروی واکنش سریع فقط مسئول ساماندهی به شرایط کشور و ساختار های علمی باشند . متاسفانه در چند سال گذشته روند گریز نیرو های نخبه ی علمی و تعارضات سیاسی و اجتماعی آنها با مدیریت کشور موجب شده اعضا هیات علمی اغلب دانشگاه ها از عده ای خاص با گرایشات ویژه و فقدان توانایی و دانش کافی تشکیل شود . روندی که تعهد به جای تخصص و گرایش مدیریت به اعطای فرصت های خاص به بعضی از نورچشمی ها – وابستگان – چاپلوسان و ...بدنه ی دانشگاه را از نیروی ورزیده و دانشمند کافی و لازم تهی نموده است . ( لازم به توضیح است که در علوم پایه – علوم مهندسی – علوم انسانی وضعیت بشدت اسفبار است ) در بخش مهندسی نیرو های زبده اگر به خارج از کشور مهاجرت نکنند ، تدریس را کار چندم خود دانسته و ...

( البته همواره استثنا را باید مورد توجه قرار داد . در عین حال ، آنچه که امروزه تحت عنوان رشد مقالات علمی مطرح است و بودجه ای که برای آن پرداخت می شود و ... هیچ ملاکی برای تولید علم نیست . کما اینکه از روسیه هیچ مقاله ای برای ژورنال های تاسیس شده در غرب وجود ندارد و گمان نکنم کسی جرات آن را داشته باشد که بگوید در روسیه علم تولید ندارد و در نیمه هادی ها و.... کسی از آنها جلوتر است . مثالی قدیمی می گید اگر این قدر چریدی دنبه ات کجا است ، اگر این مقالات مولد علم بود پس چرا وضعیت به این شکل در آمده . لازم به توضیح است که خرید تکنولوژی و قطعات منفصل و کمک گیری از فراورده های تکنولوژیک دیگر کشور ها بخصوص اکراین و روسیه هرگز به معنای تولید علم نیست و...و جهش علم و فن آوری در دنیا ومسائل  مربوط به آ ن را که هر شش ماه یک بار دچار تغیر و تحول می شود در نظر بگیریم).

آنچه که شرح شد ، برآیندی از وضعیت انتقال از وضعیت موجود به مطلوب بود . به سبب نوع نگرش و اضطراب مدیریت در ایران از تدوین و بررسی وضعیت موجود و ترس کلی از تبیین آن شرایط شایسته تر آن می نماید که نخست به وضعیت مطلوبی بپردازیم که موارد مشروحه در فوق الزامات و کارکرد های درست آن است .

برخلاف تمامی آنچه که در دنیا متداول است و از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب می رسند ، ما نخست به مطلوبیت می رسیم . شاید هم مطلوبیت نباشد و فقط نوعی آرمان گرایی باشد . آرمانهایی که در تمام جهان اینک عملی شده و انجام یافته است . همچنان که کتاب مقدس می گوید : و نخست حرف بود . شاید هم فقط حرف است . حرف هایی که به تعبیر ابوحنیفه هرگاه گفته می شود در جهان وقوع می یابد .و..

 

بیاد مصطفی 1-2 47

 

وضعیت مطلوب در شرایط بحران اقتصاد کنونی کشور چیست که چنین الزاماتی را طلب می نماید :

مقدمه :اگر چه قانون اساسی به عنوان میثاقی در روز های نخست انقلاب اسلامی و سپس در سال 1367و... با متمم و ضمیمه ی آن وجود دارد که می تواند راهگشای حرکت کشور قرار گیرد . اما متاسفانه تاویل پذیر کردن آن قانون ، تفسیری کردن برداشت ها و... سبب گردیده که پس از بیش از 30 سال این قانون اساسی به مدرکی برای نمایش بین الملل تبدیل شود و اگر نه هیچ کاربردی قانونی و عملی ندارد . جدای از مسائل مرتبط با بازداشت و حقوق متهم و...هنگامی که قانون بی اثری به لحاظ سیاسی مثل اصل 44 اجرا نمی شود ، می توان میزان قانون مداری کشور و مدیریت را درک کرد . همچنین سند چشم انداز بیست ساله را کشور دارد که بیش از آنچه یک سند توسعه و فن آوری باشد یک مجموعه آرزویی است که نه سندیت دارد ، نه قانونی است و نه الزاماتی قانونی پیامد و همراه آن است . اگر چه در هر دو مورد ( هم قانون اساسی و هم سند چشم انداز ) هر گز تعریف روشنی از منافع ملی – راهبرد پیشروی – مدیریت بر ساختار تعریف نگردیده است . اگر چه که این مسائله را نیز باید در مشکل بنیادین ریا کاری برآمده از تعهدی دانست که مدیریت همواره می کوشد آن را تسری داده و بیان نماید که در حال حصول به ان هستیم و البته که پس از 30 سال تعهد در بالاترین سطح کشوری خود تبدیل به دروغ گویی و حقه بازی کثیفی می گردد که یک فوق دیپلم خود را دکتر در قانون اساسی جا می زند و 30 سال بندگان خدا این مدیریت ساده لوح را بازی می دهد و....

چرا به درکی از وضعیت مطلوب نیازمندیم وا ستاندارد های مطلوبیت چیست ؟ بشر به هر دین و مکتب و فکری که باشد در ذات خویش به فطرت الهی ( برای آنها که باور های مذهبی دارند )عمل می کند . و فطرت الهی رهپوی کمال است . کما چه از منظر دیالکتیکی آن و چه از دیدگاه مذهبی آن همواره با یک حسن و قبح ( خوبی و بدی جهانی و ابدی و ازلی) مواجه است . به تعبیر دیگر در هر شرایطی همیشه خوبی و زیبایی مورد پسند و اقبال عمومی است و بدی مورد نفرت و طرد قرار می گیرد . در این گستره اگر پدیده ای در دنیا مورد اقبال و خواست و توجه جهانیان قرار گرفته و مردم دنیا آن را دوست داشته و بدان اقبال نشان داده اند ، پس الزاما نمی تواند بد و نامناسب باشد.از این روی ملاک و سنجه ( معیار و استاندارد ) مطلوبیت را رفتار و تعامل مردم جهان و خواست آنها در نظر می گیریم و پیشنه ی رفتاری و عمق و دوام آن پدیده و یا مولفه را شرطی کامل و قاطع برای مطلوبیت محاسبه می نمائیم .

لذا از منظر جهانی مطلوبیت دارای معیارها و سنجه های پیوست است :

مورد اقبال و توجه اکثریت جهانیان باشد.

دارای سابقه ی تاریخی و پیشینه ای فرازمانی باشد

مفهوم و معانی برآمده از اصول ثابت و دارای تابعیت اکثریتی و تاریخی باشد ( در مسائل جدید جهان درکی مفهومی از مناسبات تاریخی و اقبال جهانی می تواند مورد توجه قرار گیرد )

 

بدین لحاظ مطلوبیت همان مسئله ای است که جهان پذیرفته و و در ان اتفاق نظری وجود دارد که دارای پیشینه است و یا مفهومی انتزاعی و قابل فهم از آن بر اساس برداشتی تاریخی و اقبالی جهانی وجود دارد .

مطلوب جهانی چیست که می توند به شرایط بحرانی نیز تسری یابد ؟

اغلب خواست های عمومی و مطلوب جهنی در میثاق – پروتکل ها – قرار دادها – پیمانها نامه ها و منشورسازمان ملل بیان شده است .

از آن جمله است :

منشور جهانی حقوق بشر ( که مطلقا نمی تواند اسلامی و غیر اسلامی داشته باشد بر خلاف آنچه که اکنون بیان می گردد )

و....

با این همه فارغ از همه ی آنچه که جهان به آن رسیده است و یا حداقل می کوشد که آن را استحصال نماید ، عزم بر آن است که بیان شود تا دوباره به یاد آوریم آنچه را که باید به دست بیاوریم و بخاطر آوریم که زندگی گرایش و رویکرد ها ، چشم انداز ها و افق های دیگری نیز داشته باشد . بگذاریم دوباره بیاد آوریم طعم لذت بخش زندگی و نگرش به شیرینی و فرصت های سرشاری را که می تواند وجود داشته باشد .( توضیح : مطلوبیت ربطی به دین و آئین و تفکر ندارد، هیچ سنخیت و ارتباطی هم به سیاست و نوع حکومت ندارد و در هر جامعه ی پیشرفته و پیشرویی می تواند رشد و کمال اتفاق بیفتد ).

بطور کلی و عمومی مطلوبیت در جامعه ی ایران هنگامی شکل خواهد یافت که دولت و نظام از نقش عامل و کننده ی کار – منجی و مداخله گر – سازنده و باربردار (حمال ) – پدرو برادر بزرگتر – تصمیم گیر و تصمیم ساز و عمل کننده در تمامی و وجوه فردی و جمعی زندگی دست برداشته و در نقش  هدایت گر ، ناظرو راهنما با در اختیار داشتن فقط 3 وزارت خانه مالی و برنامه ریزی  – جنگ و دیپلماسی – آموزش و بهداشت عمل کرده و نقش خود را به نهاد های اجتماعی غیر دولتی و واگذار کند و از پرهیز در امور ریز و خرد جامعه پرهیز نماید . و البته این امکان پذیر نخواهد بود مگر آنکه ساختار مدیریت بپذیرد که مداخله و عمل آنها در تمامی شئون زندگی ملی و فردی نه تنها آنکه بشدت هزینه بر است ، بلکه سبب خواهد شد که نهاد های اجتماعی رشد نکرده مسئولیت پذیری فردی و نهادی از میان رفته و در نهایت دولت و نظام به شکل حمال ها و کارگر های بدون عقل جامعه ای در خواهد آمد که دیگر وجود و یا عدم وجود آنها با نسبت کار و حمالی انها تعریف شده و احترام و حرمتی نداشته و جامعه ای معلول را شکل خواهد داد که بزرگترین آسیب آن نیز به خود سیستم و نظام برگشته و عوامل مدیریت را در نظام سیاسی تا حد افراد بی لیاقت و حمال های باربر بی دانش نزول خواهد داد .

به لحاظ مطلوبیت باید جامعه شکل زیر را بخود بگیرد ( موارد ی که به عنوان مطلوب انتخاب شده و تبیین گردیده برکشیده از میان مشکلات و معضلات حاد جامعه است که در زمان خود به آنها نیز پرداخته خواهد شد )

 

آرزو می کنم که هیچ گاه مجبور نباشم که برای کسی بدی بخواهم و زندگی را برای دیگران تلخ کنم .بخاطر یلدا

از منظر اجتماعی : 

 1-  ساخت ملت شکل بگیرد .

2- جامعه ای بدون فاصله ی طبقاتی حاد  ایجاد شود

3- جامعه ای با فرهنگ غالب و یکنواخت ایجاد شود و همسازی و هماهنگی ایجاد شود .

4 – معضلی اجتماعی – روانی – اقتصادی وجود نداشته باشد

5 – سطح بالای دانش عمومی – اراده ی کامل و قاطع برای همزیستی

6 – درامدسرانه ی بالا بیش از 45000 دلار سرانه

7- ناهنجاری ها  - آنومی – آنتروپی درون جامعه ای از میان برود

8 – شادی و نشاط همه جا گسترده باشد

9- کارمولد و ثروت زا  در همه جا وجود داشته باشد ( سرتاسر ایران)

10- تعادل اجتماعی و فردی به بهرین شکل ممکن دیده شود

11- هر کس در جامعه ی ایرانی بداند  یقین حاصل کند که زندگی مفهومی است که خود او فرصت و امکان آن را به درستی و صداقت می آفریند و هیچ تبعیضی وجود ندارد .

12- کسانی که مایل به همراهی و یا بودن در سپهر ملی نیستند بدانند که می توانند در یک بازه زمانی خاص و با هر شرایطی که آنها تمایل داشته باشند ناحیه ی خود را اداره کرده و بهبود ببخشند .

13- سازمانهای اجتماعی غیر دولتی با عرضه و ارائه ی کاربردها و کارکردهای خود جامعه ای مبتنی بر خواست انسانی و تفکرات انسانی شکل دهند . آن گونه که باید باشد نه آن شکل که دستور باشد .

14- معضلات جوانان به طورکلی حل شده و مناسبات نسلی و سنی شکل موجهی به خود بگیرد .

15- گسست نسلی و سنی میان گروه ها – اقوام- زبانها از میان رفته و همه بدانند که ضمن تسلط بر سرنوشت خود مادام که در پهنه ی ملی کار و فعالیت می نمایند جزیی از ملتی هستند که می توانند از تدابیر مدیریتی و نخبگان آن بهره گیرند

16- وضعیت بهداشت و درمان تصحیح شده و مشکلات این بخش بطور کلی از میان برود .

17 – تولید و کوشش ملی فرصت کار و ایجاد فرصت مناسب رشد برابر را تهیه کرده و فرهنگ یک نواخت و همگن ملی جای فرهنگ خودی و بیگانه را بگیرد

18- حاکمیت سیاسی ( نظام ) در نقش راهنما و کمک کننده در جامعه ایفای نقش کرده و بخش آموزش و پرورش را سامان بخشد ...

19 – اعتیاد – بیمار هایی مهلک اجتماعی و آنچه که در حوزه ی جامعه تعریف می شود از میان رفته و سیستمی از خدمات مناسب و کم هزینه ی اجتماعی جای آن را بگیرد .

20 – بحران ازدواج و طلاق به شکل مناسبی حل شده و جامعه در گزینشی آزاد بتواند مناسبات درست و سنجیده ای در این حوزه با راهنمایی دولت و نهاد های اجتماعی بردارد .

21- و....

و....

همواره خواب می بینم که روزی که بیدار می شوم من هم رئیس جمهور و مدیریتی در کشورم دارم که در گروه کشور های صنعتی شرکت می کند . خواب می بینم که هیچ کس بیکار و گرسنه نیست و در کشورم در زیر پای هر فردی یک کارخانه ی بزرگ در حال کار است با کارگرانی خارجی ، با روباتها ... هیچ کس نی گوید فردا چه بکنم و امروز در سر این گذر چه کسی برای کارگری مرا خواهد برد .بخاطر مصطفی

از منظر اقتصادی :

تولید معنا دار و مولد ثروت شکل بگیرد .

ثروت با رشد و توسعه ای وقفه ناپذیر شکل بگیرد

 اقتصاد آزاد مبنا و سیاست کلی و اصولی کشور قرار بگیرد

 تمام اطلاعات اقتصادی و مالی شفاف و بدون پرده پوشی منتشر شود

کشور تمام ثروت نفتی و منابع معدنی خود را فقط در راستای توسعه ی  صنعتی و مزیت های نسبی و مطلق بکار گیرد

مبنای تعامل و اساس روابط آزاد اقتصادی با دنیا برنامه ریزی شده منجر به قطع وابستگی به درآمد های نفتی در یک پروسه ی زمانی 10 ساله شود

گروه اقتصاد دانان آزاد و غیر دولتی به عنوان کانون تفکری اوضاع و شرایط مالی کشور با حضور و امکان مشارکت آزاد تمام افراد و همه ی صاحب نظران کشور تشکیل شده و در آن از تمام گروه های قومی – زبانی – کاری – شغلی – حزبی و گرایشات سیاسی شرکت نموده و به عنوان گروهی راهنما و مشاور عمل کرده و در طی 15 سال باید بتوانند به عنوان مرکز تصمیم سازی و راهنمایی اقتصاد کشور را به عهده بگیرد .

ایجاد فدرالیسم اقتصادی و مرکز رشد اقتصاد ناحیه ای

ایجاد و ساخت مرکز پیشاهنگ و پیشرو مهندسی معکوس و ساخت کالاها و مصنوعات جدید با توجه به آنچه که جهان اینک در پی آن است .

برنامه ریزی و یافتن راه کار ها و راهبردهای رشد و توسعه ی ناحیه ای مبتنی بر مزیت های نسبی ناحیه و با تصمیم گیری مردم و جامعه ی همان ناحیه

شکل گیری تعاونی های سرمایه گذاری و کار خانوادگی و محلی

ایجاد معاونت اقتصادی و فروش کالاهای اقتصاد ناحیه ای و منطقه ای در وزارت دیپلماسی و جنگ ( بزرگترین هدف این وزارت خانه فروش و بازاریابی کالا ها و تولیدات کشور است و جنگ و ... فقط در بعد اقتصادی دنبال می گردد و...)

توجه به صنعت نرم افزاری و به ویژه صنعت گردشگری

گرایش به صنعت و صنایع خاص با توانایی  فروش در دنیا

گرایش به سازماندهی کشاورزی پیشرفته و خروج از کشاورزی سنتی و بدون بهره

از میان بردن و تغیر کارکرد  گرانیگاه های اقتصاد دولتی و دیکته ای به اقتصاد سود آور با اصل سرمایه گذاری بر اساس سود – فایده

ترجیح سود ملی بر اساس متغیر ها و ملاک های اقتصادی جهانی و متعارف اقتصاد بر خواست و ارجحیت هایی که موقعیت های سیاسی و عقیدتی تعین می نماید

رویایی مرا می خواند ، گذرگاهی که از میان جنگلی سرسبز پیش می رود که در آن هیچ زباله ای نیست و همه چیز پاکیزه و در کمال خوبی است . فقط برای زرتشت عزیز

·       از منظر زیست محیطی

حفظ محیط زیست طبیعی ، جنگلی و انسانی

 پاکیزه گی زیست محیط انسانی و بهینه سازی روش ها و تکنیک های محو و انهدام زباله های شهری ، بیمارستانی ، خانگی و....

 شهر های پاک و بدون آلودگی و زیست محیطی

ایجاد مراکز ویژه ی اکوتوریسیم پاک ( توریست محیطی و زندگی جغرافیایی )

 گرایش به انرژی پاک

ایجاد مرکز مشاوره و بهبود سرمایه گذاری در اکوتوریسم ناحیه ای و حتی خانگی

مرکز گسترش صنعت توریست محیطی و جغرافیایی بین المللی در سطح کشور

ایجاد مرکز و رشد توریست محیطی ( اکوتوریسم ) در سطح هر ناحیه ی جغرافیایی و ایجاد مسابقات جذب و توسعه ی توریست خارجی و داخلی در سطح نواحی

ایجاد کانون تفکر ثروت های پاک و توسعه ی غیر نفتی درآمد در مراکز تصمیم گیری کشوری

 مرکز اطلاع رسانی و گزارش ویژه در مورد توریست ها و اکوتوریست ها در بخش رسانه ها ی بخش خصوصی و نمایش جاذبه های ناحیه ایی

روزی را می بینم که زندگی با آزادی و رفاه همراه شده و در تمام دنیا همه فریاد می زنند که آیا از ایران هم برای صلح خبری رسیده و با نبودن خبر همه غمگین می شوند .آخر ایران مهد صلح است و ارزوی تمامی درست کاران دنیا و مرکز تعامل سیاستهای جهانی شاید هم باز خوابی باشد که زود تعبیر شود و هیچ کس ایران را تروریست نخواند . برای فرشید راه راستی

·       از منظر سیاست

 

توسعه ی صلح جهانی

سیاست ترک مخاصمه و خشونت بر علیه  افراد – گروه ها – جوامع و کشور ها و..

ایجاد مرکز خلع سلاح بین المللی

گریز از سیاست تنش زایی و بحران آفرینی

 ایجاد ارتباط محترمانه و با احرتام متقابل با تمامی ملت ها – کشور ها – گروه ها و. ..

عفو عمومی برای تمامی مردم – گرو ها – اقوام – ادیان و...

همسازی و هماهنگی جهانی  بدون درگیری و چالش با تمامی کشور ها

کمک معنوی و اخلاقی به تمامی گروه های سبز صلح جها ن

 کمک به تمامی کشور ها – گروه ها – افراد و ... به گرایش به صلح در جهان  ترک خصومت و خشونت

مسئولیت پذیری نسبت به تمامی افراد – گروه ها – کشور ها و بقا انسانیت در راستای معنویت انسان گرای منطبق با محیط زیست

شکل دهی به ساختار های منطقه ای و جهانی در راستای اتحاد و همسازی و ایجاد بازار ها ی مشترک برای توسعه و رونق بازار های منطقه ای و جهانی

 

 از میان بردن فقر ناحیه ای و منطقه ای با تدابیر نرم افزاری و کمک به توانایی های مالی  دانایی گروه ها – اقشار – طبقات – جوامع – کشور ها در حد توان

 

بهره گیری از توان و قدرت تمامی گروهای اقلیت – معارض – دشمن – کشور های مصیبت زا و... در تنظیم مبانی سیاسی و روابط بین الملل

 

کمک و اشتراک مساعی به ایجاد ساخت ملت در برابر رفتار های توده ای

بهره گیری از توان خلاق ترین و شایسته ترین افراد در ساختار سیاسی کشور

 

حزب گرایی و سوق دادن کشور بسوی همکاری در عین خلاقیت و توسعه ی اقتصادی در احزاب ( به تعبیر دیگر در برابر فرصت های برابر احزابی و افرادی که بهترین مناسبات و ساختار های توسعه ی اقتصادی و رشد ملی را ایجاد کرده و بیشترین همگرایی را در رشد اقتصادی و توسعه ی ناحیه ای ایجاد نمایند باید زمام امور مدیریت را بدست گیرند )

آزادی بیان و عقیده در راستای بهبود وضعیت کشور و ایجاد توافق و همسازی با تمام گرو ها – افراد – جوامع قومی و دینی که برای رشد کشور و توسعه ی اقتصادی

ایجاد تفاهمی پایدار برای همکاری و اشتراک مساعی تمامی افراد کشور در اداره ی ساختار ها

آزادی رسانه ها

اجرای تفاهمات و پروتکل های بین الملی کشور که در هر زمانی به نام مردم ایرن و توسط نماینده گان آنها در هر رژیمی منعقد گردیده است

آزادی دین – بیان – تفکر – عقیده و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و نشست و تفاهم همکاری و اشتراک مساعی با هر کسی که داعیه و بیانی داشته و مایل است که در رشد کشور نقشی ایفا نماید

 حذف پایه هاو ساختار های رانت ساز  – قوانین – و شرایطی که کشور را درگیر در بوروکراسی و تشتت در تصمیم سازی و تصمیم گیری می نماید و شفافیت در تمامی قوانین و پروتکل های و قرار داد های مدیرت نظام و کشور در برابر رسانه های بین المللی

شکل گیری ساختار سیاسی مناسب با اقتضائات کشور و خروج از بحران های اقتصادی و مالی

ایجاد سه وزارت خانه و دولت کوچک ( آموزش و بهداشت – مالی – جنگ و دیپلماسی ) کارآمد و چابک

انتقال بخشی از بحرانهای منطقه ای و ناحیه ای به دیگر کشور ها  و مناطق جهان برای حل و رفع آن

استقرار اصل هزینه – فایده در تمامی روابط سیاسی  و معادلات بین المللی کشور ایران با جهان و روابط با گروهها و افراد اپوزیسیون و غیر آن

ایجاد محوریت صلح منطقه ای توسط ایران در منطقه ی خاورمیانه

گسترش سیاست مبتنی بر سود – فایده در تعاملات بین المللی و استقرار و گرایش سیاسی ایران بسوی سود و منافع اقتصادی و رفاه ملی

ایجاد دوستی و پیوند سیاسی میان ایران با تمامی کشور ها و رفع تمامی تهدیدها و معارضات چه از منظر گفتمان و تهدید های حرفی تا تهدید های عملی و نظامی

و...

از هر کس که اسلحه بدست می گیرد نفرت دارم و از آن که دستور می دهد برای کشتن انسانی بیگناه بیشتر . من هرگز نفهمیدم چه فرقی می کند که تو در آن طرف مرز آدم بکشی که به تو می گویند قهرمان و یا در این طرف مرز که بتو می گویند قاتل . واقعا چه فرقی در ذات آدم کشی هست . چه تفاوتی آدم ها دارند . آیا آنهایی که کشته می شوند عشق – فرزند – مهربانی و عاطفه را نمی فهمند ؟ با یاد بزرگ اندیشی سیاه مست عزیز

از منظر نظامی :

 

ایجاد ارتش حرفه ای و چابک

حذف سربازی و ایجاد سربازان حرفه ای حقوق بگیر

 حذف بخش های نظامی مداخله گر در امور سیاسی و مدیریتی

تشکیل ارتش متحد ملی و ادغام سپاه پاسداران در ارتش

انتقال تمامی صنایع نظامی به صنایع عام المنفعه و خلاق در رفاه ملی

گرایش به جنگ افزار های نرم افزاری و گرایش بسوی پیمانهای جمعی و خروج از انزوای نظامی

گریز از هزینه های نظامی و انتقال آن به دیگر کشور ها و پیمانها ی جهانی

سازماندهی دوباره ی نظامی و نو سازی ارتش ملی بر اساس تکنولوژی های جدید و نرم افزار های انسانی فن آوری

ایجاد ارتش ملی به فرماندهی شخص رئیس جمهور و با تصویبات گروه فکری ( کانون تفکر ) استانی ، قومی ، دینی کشورکه بطور مشخص و ویژه توسط مردم نواحی و ادیان و اقوام انتخاب شوند ، آن هم به شکل کاملا آزاد...

تشکیل شورای نظامی ناحیه ای و مطالعات نظامی محلی

....

مدیر تنها کسی است که با قلب و عاطفه ی خویش این هنر بزرگ را دارد که انسانها را در راستای هدفی بزرگ تهیج و ترغیب می کند . مدیرت هنر استفاده از عشق برای ساخت زندگی است . با احترام به رز نقره ای 

از منظر مدیریتی :

 

تشکیل کانون تفکر ملی ایران ( استانی – قومی  دینی و ناحیه ای )  به عنوان عالی ترین نهاد مرکز تصمیم سازی مدیریت

تشکیل سازمان دوباره ی مدیریت و برنامه ریزی  کشور

کمک به نهاد های مردمی برنامه ریزی و غیر دولتی به عنوان مشاوران اصلی برنامه ریزی

مدیرت ناحیه ای – استانی – شهرستانی و... با رای گیری مستقیم مردم انجام و انتخاب گردد .

استاندار نماینده ی دولت در منطقه نبوده ، بلکه خود تنها مدیر منطقه و ناحیه بوده وهزینه های اقتصادی و ... باید با تصمیم شورای ناحیه ای و محلی انجام شده و استاندار باید مجری ن باشد . تمامی سرنوشت رشد و توسعه ی  اقتصادی بر عهده ی مدیر ارشد ( فرماندار – استاندار – بخشدار و...) بوده و ...  

تغیر ساختار مدیریت کشور از سه قوه ی مقننه – مجریه – قضائیه به 4 قوه ی مقنننه – مجریه – قضائیه – نظارتی – رسانه ای و همگی هم بدون استثنا باید بدون دریافت حقوق و مزایا فعالیت نمایند و تمامی کار ها و فعالیت ای آنان در رسانه ها و بخش نظارتی که عمده کار آن باید رسانه ای باشد و از همه ی رسانه های جهانی در مورد آن دعوت شده باشد . مگر در زمان جنگ که شرایط زمان جنگ در آن لحاظ خواهد گردید .

مدیریت و دانایی مدیریتی  به عنوان یک پایه ی بنیادین در تمامی بخش ها و ساختار ها لحاظ شده و عمل شود .

ساختار های آزاد و سازمانهای غیر انتفاعی مدیریت در کشور فعال شده و اجازه ی فعالیت و کار بدون تهدید و خشونت از جانب دولت – گروها – اقوام – احزاب – افراد و... داشته باشند .

آرزو دارم که هیچ مرغ عشقی در قفس نباشد ، از ریختن اشک های کودکان بر گونه هایشان در صبحی زمستانی و یا در بهاری زیبا برای مردو یا زنی که در آن سوی میله ها ایستاده همیشه گریه ام می گیرد . آیا می توانم روزی را ببینم که دیگر هیچ انسانی به خاطر هیچ جرمی بخصوص جرم های سیاسی و عقیدتی در گوشه ی زندان و دخمه ی تنهایی نپوسد ؟ آرزو دارم که هیچ بچه ای را در میان انبوه غمدیده ها گریان نبینم . هرگز ... بخاطر مهدی برزگر عزیز و یاس سفید

از منظر قضایی و حقوقی :

 

ساختار قوه ی قضائیه عوض شده و توسط شورای مردمی و سازمانهای حقوقی غیر انتفاعی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد .

جرم های مرتبط با مدیریت از جرم های افراد تفکیک شده

 زندان به عنوان آخرین مرحله در نظر گرفته شود

 اعدام به هر نحو و شکل متوقف شود

 قوانین جهانی مرتبط با حقوق و مبانی حقوقی پذیرفته شود

جرم های سیاسی و  عقیدتی حذف گردد

 تمامی محاکمات آزاد و در حضور نهاد های مدنی – گروهای مردمی و ... برگزار شده و از هیات منصفه ی مردمی و انتخابی توسط مردم برگزار شده و ...

تمامی کسانی که به جرم ورشستگی و بدهی زندانی هستند باید آزاد شده و مرکز خدمات عمومی و ملی کمک نمایند تا این مردم به زندگی باز گردند .

معتادان و مواد فروشان به مراکز باز پروری و آموزش و تربیت اجتماعی فرستاده شده و مورد باز پروری روانی و فکری قرار گیرند .

در هر ناحیه و استان مرکز قضایی بر اساس عرف و خواست مردم و با ارا مستقیم آنها قوانین و مسائل حقوقی را تعریف کرده و عملیاتی نمایند .

 رای گیری در مورد هر مسائله و قانونی با ارا بیش از 500 هزار نفر در هر ناحیه و 5 میلیون نفر در کشور انجام پذیرفته و

نهاد های غیر انتفاعی و مردمی حقوقی و قضایی کمک شده و در جامعه شکل بگیرد .

به تمامی نهاد های انسان دوستانه و اجتماعی کمک شود تا بتوانند در جامعه به دیگران کمک نمایند و آن هم به شکل غیر انتفاعی

قوانین کشوری با قوانین انسانی در جهان هماهنگ و همسو شده و مغایرت ها و تضاد های آن تا حد ممکن گرفته شود .

دادگاه قانون اساسی کشور تشکیل شود و عالی ترین نهاد قانونی کشور شده و تمامی قوانین و رفتار های مدیریتی کلان کشور با تصویب و تائید آن دادگاه مقایسه و تنظیم گردد .

تمامی نهاد های موازی و هم رتبه  ی قضایی و حقوقی کشور از شورای نگهبان تا ... حذف شده و در عوض دادگاه عالی استانی ایجاد شده و تابع دادگاه عالی قانون اساسی کشور بوده و همه ی این ساختار ها توسط بهترین و برگزیده ترین و معتبرترین قضات و وکلا بدون حقوق و مزایا شکل بگیرد .این قضات دادگاه قانون اساسی و دادگاه عالی استانی باید با رای مستقیم وکلا – قضات – اساتید و مدرسان حقوق و مراکز و نهاد های حقوقی و خدمات رسانی اجتماعی غیر انتفاعی و غیر دولتی  انتخاب شوند

حقوق مردان و زنان در برابر قوانین برابر شده و تبعیض های قانونی از میان بداشته شود .

اتهاماتی به نام دین – سیاست – مخالف – تجزیه طلب – و.. از میان رفته و بجای آن قابلیت های تعلیم و تربیت جایگزین گردد .

زندانیان جوان و نوجوان بدون تنبیه بی وقفه باید به مراکز بازپروری اجتماعی – روانشناسی و پزشکی بازگردانده شده و فرصت هایی برای تربیت و تعلیم آنها داده شود .

تمامی زندانیان باید برای تولید و کار اجتماعی داوطلبانه راهی مراکز کار و آموزش ملی و نهادهای خیریه جمعی شده و زندانهای بزرگ و عمده تعطیل شوند ....انسان زیبایی با هم بودن را آفرید در پروسه ای به قدمت تاریخ و خدا بر آن صحه گذاشت تا انسان دریابد که می توند با هم خوشحال باشد و هر شامگاه در کنار هم با هر زبانی سخن بگوید ، زیبایی انسان به آن است که بتواند برای هم زندگی کند و با عشق همدیگر را دوست بدارد . بخاطر ستاره

از منظر فرهنگی :

 

ایجاد فرهنگ غالب و برآمده از ارزش ها و هنجار های تمامی بخش ها اجتماعی، قومیت ها  گروه ها و  ادیان و...

آزادی فرهنگی و گسترش راهکار های تعامل اجتماعی و فرهنگی میان تمامی بخش های کشور و زبانها و قومیت ها ( حتی اگر این قومیت و زبان دارای یک نفر باشد باید آن را حفظ کرده و مورد توجه قرار داد )

ترمیم اعتبار و گسسست میان نسل جدید و قدیمی

همگنی فرهنگی ، یک پارچگی ارزشی تعاملی و همساز

ایجاد تنوع فرهنی و چند فرهنگی شدن جوامع به سود فرهنگ غالب قدرتمند

از میان رفتن حصر و حدود های فرهنگی و آزادی بنیان های فرهنگی

ایجاد فرهنگ سازوگاری و همزیستی

گسترش فرهنگ شادی  و کار و اهمیت د ادن به ارزش های انسانی مطلق که در اسلام به نام فطرت ...شناخته می شود .

ایجاد فرهنگ امید و توانایی

گسترش و کمک به نهاد های مدنی و غیر دولتی فرهنگی

(Ngos)

غیر دولتی شدن ساختار ها و سازمانهای فرهنگی

از میان بردن و از میان رفتن مداخله ی دول در فرهنگ کشور

توجه به مکانیز مها ( سازوکار ها) جدید فرهنگی و ساختار ارزشی ملی

توجه به فرهنگ و لایه های جهانی فرهنگ بومی و ایرانی در مناسبات و معادلات فرهنگی دنیا

گرایش به جوان گرایی و طرز تفکر آنان در سپهر فرهنگی ایران

 

.....

دوست دارم که هر گاه کودکی را می بینم در آغوش بگیرم و از او بپرسم که زندگی را چقدر دوست دارد و مرا ، و مرا آیا به اندازه ی همان اسباب بازیش می تواند دوست بدارد . آنگاه به سراغ زیبا ترین مخلوق هستی بروم و بپرسم آیا ای بانوی بزرگوار از زندگی راضی هستی ؟ آیا به جرم ظرافت و زیبایت مورد احترام و عشق بی انتهای عالم هستی ؟ آیا آنقدر که شایسته ای مورد احترام هستی ؟؟؟؟؟؟ بیاد فریبا با هزار توی ادبش

از منظر مسائل مرتبط با زنان و کودکان

ایجاد حقوق برابر میان زنان و مردان

ایجاد فرصت های برابر و از بین بردن تبعیض های جنسیتی و جنسی میان زن و مرد

 بکار گیری این بخش خلاق و با پشتکار ( زنان ) در تمامی وجوه زندگی اجتماعی از ریاست جمهوری تا قضاوت و...

از بین بردن خشونت های اجتماعی – سیاسی – اقتصادی – خانگی بر علیه زنان

 

تصویب و تغیر قوانین حمایتی از زنان و کودکان

از میان بردن پدیده ی کودکان کار و خیابانی

کمک و حمایت به سازمانهای غیر دولتی و بین المللی کمک به کودکان و زنان

ایجاد فرصت های ویژه ی پیشرفت و تربیت تمامی کوکان و زنان بد سرپرست

شکل گیری سازمان حمایت اجتماعی از تمامی کودکان و زنان

اعطای گزینش و انتخاب کودک خواندگی و حمایت اززنان بدسرپرست و یا در معرض خطر به شورا های محلی – ناحیه ای – شهری – استانی و...

کمک به ایجاد سازمانهای غیر دولتی مخصوص زنان

و....

برای انسان هیچ چیز نمی تواند شادی بخش تر از آن باشد که انسانی را بخنداند . هیچ چیز ارزش آن را ندارد که دلی شکسته شود . هیچ چیز شایسته ی آن نیست که رفاه و سعادت بشردر فرصتی که می تواند خلاقانه صرف بهبود کیفیت زندگی شود تباه گردد . باید ساخت و همیشه ساخت و لذت برد و شادی را اشاعه داد همچون نوری سفید در ژرفای شبی سیاه و این است خصلت انسان بودن

برای محسن عزیزم

از منظرتکنولوژیک

 

تغیر تمامی ساختار نظام تکنولوژیک بسوی خلاقیت پروری

ایجاد گروه واکنش سریع مهندسی معکوس برای ساخت تمامی فن آوری های جهانی در داخل و نتقال آن داده ها و اطلاعات به تولید کنندگان

کک به ایجاد تعاونی های خانوادگی و کوچک برای دریافت تکنولوژی های نو و ساخت آنها در منازل و خانه و کارگاه های کوچک

گرایش به سوی نانوتکولوژی تجاری و خانگی

خصوصی کردن مدیری تمامی دانشگاه ها ی بزرگ و دانشگاهای تازه تاسیس

 عدم مداخله ی دولت در نظام آموزشی و نقش ارشادی و حمایت کنندگی

 ایجاد سازمانهای غیر انتفاعی فروش و بسته بندی کالا ها و محصولات نواحی – محله ها – مناطق – قومیت ها – زبانها و...

ایجاد نیروی پیشاهنگاهان علم و تکنولوژی بدون دخالت دولت فقط با بودجه ی دولتی برای آموزش و تربیت کودکان – جوانان – زنان و سال خوردگان کشور با تکنولوژوی های نو و پیشرو جهن

 استفاده از توان و قدرت علمی دیگر کشور ها

کمک به استقلال مالی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کارآمد و وابسته به صنایع

ایجاد مرکز پرورش نیروی متخصص برای کار در خارج از کشورو صدور نیروی کار

تغیر سیستم آموزش وپرورش از سیستم سنتی به سیستم مدرن و تکنولوژیک

ایجاد فرصت و کمک به مرکز توسعه ی صنعتی  و ارائه ی اطلاعات مهندسی در جامعه

گسترش و تربیت نیروی زبده ی پیشرو با هزینه های دولتی برای آموزش کالا ها و محصولات مورد نیاز جهانیان

 تغیر در ساختار دیپلماسی از سیاسی کاری به اقتصاد گرایی و جذب ایده ه و نو آوری های جدید در دنیا

انتقال تکنولوژی نظامی و مورد مناقشه به تکنولوژی های نو در خدمت صلح و آرامش جهانی و منطقه ای

تدوین استراتژی علم و فن آوری توسط مراکز غیر دولتی متخصص و ایجاد کانون تفکر و رهبری فکری صنعت اقتصادی در کشور

ایجاد ارتش و بسیج اقتصاد محور و صنعتی فقط برای رشد و توسعه ی ملی – ناحیه ای با اختیارات ناحیه ای – قومیتی – زبانی و...

تقویت و شکل دهی به گروه و متخصصان آینده نگری و آینده شناسی علم و تکنولوژی

شکل دهی به ساختار مناسب

ایده پرداز – تئوری ساز – دانشمند – مجری و حذف مداخله دولت و نیرو های دولتی در ساختار ارتش صنعتی و چیده مان نیرو های سازمان آینده شناسی فارغ از تعاملات و گرایشات دینی – فکری – قومی و...

و....

هر تولدی ستاره ای است که در زمین فرود آمده و هر مرگی دریغ و عشقی است که از میان ما انسانها چشم فرو بسته . اختیار با تو است که ستاره را بخواهی و یا مرگ عشق را . اختیار با تو است که بخواهی زندگی ببخشی و لذت کودکی را از داشتن والدینش در روزی شاد و بهاری نگیری و یا جهنمی بسازی پر از درد .اینک انسان ... اینک انسان . بخاط ماری عزیزم در پیام شادی

از منظر بهداشتی و درمان

بهداشت پایه و آموزش عمومی و گسترده در برابر مخاطرات نوین بهداشتی

ایجاد کانون های تفکر غیر دولتی در سیاست گذاری در بخش درمان

 خصوصی سازی ارائه ی  خدمات بهداشتی  با کیفیت بالا و اسستاندارد جهانی با هزینه ی دولتی به تماامی جامعه

خصوصی سازی مدیریت و کنترل بیمارستان ها تحت نظر و اشراف مدیرت ناحیه ای و شورا های ناحیه ای – شهری با هزینه ی دولت

 درمان – و آموزش بهداشتی رایگان برای تمامی افراد کشور

 تشکیل کارگروه ها و نهاد های ودنی – غیر دولتی نگاهبانی سلامت مردمی با قدرت اجرایی در شوراهای محلی و شهری

آموزش بهداشت رقتار های پر خطر در مدارس – از آموزش جنسی تا روابط انسانی

 تعادل و توازن روانی و توجه به معضلات رفتاری جامعه و مردم از هر قشر – گروه – طبقه – جنسیت

 درمان کلیه ی معتادان و افراد روانی – و دارای مشکل

 ایجاد مرکز اورژانس اجتماعی و کمک ب نهاد ها و مراکز غیر دولتی حامی مناسبات و رفتار های شایسته ی اجتماعی

 از بین بردن تشتت  در بخش درمان  و مدیرت تمامی بخش های درمانی – بهداشتی و آموزش اجتماعی بهداشتی و روانی به بخش خصوصی با نظارت و مدیریت شورا های محلی – ناحیه ای و شهری

استاندارد سازی بخش درمان و آموزش پزشکی با جهان

ایجاد بیمارستانهای مربوط به طبقات خاص با کیفیت برابر و عدم امکانات و یا امکانات لوکس و مجلل

توجه خاص به بخش توریست درمانی و اجازه ی تاسیس و تامین اعتبار برای چنین مراکزی بدون توجه به ملیت – قومیت – زبان - نژاد و....

کمک به راه اندازی و زیرساخت سازی  در بخش درمان توریستی به هر شکل که شورا های محلی – ناحیه ای و شهری مصلحت بداند

ایجاد و توسعه ی مراکز درمان و رسیدگی به بخش روانی و بیماران روانی

بهداشت و درمان رایگان و اجباری تمامی دانش آموزان – دانشجویان – سالخوردگان کشور

باز سازی و نوسازی تمامی بیماستانهای کشور

ایجاد بیمارستان در مراکز شهر های بزرگ و توسعه ی حمل و نقل بیمار در شهر های کوچک و روستا ها

ایجاد مراکز درمانی اظطراری در طول تمامی بزرگ راه ها با جمل و نقل سریع و هوایی مناسب

 ایجا د بیمارستانهای مصدومان و مجروحان در ابتدای تمامی مناطق شهری و ابتدا و انتهای اتوبانها و بزرگ راهای تمامی نقاط کشور

ایجاد بیمارستانهای تخصصی متحرک در سطح کشور  

بیمه ی رایگان  جامع کل افراد کشور به لحاظ سلامتی و سلامت روانی و روحی  

و...

می خواهم جهان را پر از ستاره کنم و برای هر ستاره اش جاده ای بکشم و برای هر جاده اش یک راه شیری . ما معماران جهانیم آنگاه که اراده می کنیم جاده هایی بسازیم که قلب ها به نزدیک شوند ، آنگاه که شبکه هایی از تلفن را طراحی می کنیم که پیام دهیم به مادری که فزندش برایش تابلویی کشیده  که در ان دست در دست هم می باشند . برای هوتن برای انسانیتش

از منظر زیر ساختی :

حمل و نقل 1- توجه به حمل و نقل ریلی

حمل و نقل دریایی گسترده

پرهیز از مداخله ی دولت و سازمانهای دولتی در امور حمل و نقل

 تنظیم مراکز محلی – شهری ترمیم و مرمت و ایجاد جاده های استاندارد کشوری

 ایجاد بزرگ راه ها و اتوبانها در کل کشور

 تفکیک جاده های کشاورزی از جاده های شهری و ترافیکی

 ایجاد مراکز حمل و نقل دوچرخه ای در شهر ها به طور راگان و با دوچرخه های رایگان

استاندارد سازی حمل و نقل هوایی

توجه به نوع جاده ها و ساختار آن با توجه به مسائل زیست محیطی و اصل سود – هزینه

ایجاد بزرگ راه برای اتصال تمامی نواحی کشور به یکدیگر و اتوبانها در سطح شهر ها

 ایجاد مراکز بزرگ خرید و تفریح توریستی با باغها و فضای مناسب زیست محیطی و تفرجگاهی ر کنار تمامی بزرگ راها و اتوبونهای شهری توسط بخش خصوصی و با کمک و مساعدت و وام های بلند مدت و بدون بهره به عاملان و متخصصان و کسانی که دارای طرح های مناسب و دارای وجیه اقتصادی هستند با تصویب وتایید شورای شهر و شورای عالی استانی و...

توسعه ی فرودگاههای کشور برای فقط مصارف و حمل و نقل متمرکز شده ی خارجی ( ترجیحا)

افزایش سده های خاکی و توجه به مسائله ی آب خیز داری

 پیش گیری از هدر رفتن آب های سطحی و فصلی

 ایجد سده های خاکی بروی تمامی مسیل ها

 حفظ محیط زیست رودخانه ها و تالاب ها و دریاچه ها  و دریا ها

کمک و اعطای اعتبار به بخش خصوصی برای انجام تمامی کار های زیر ساختی فقط با نارت دولت و در جریان قرار گرفتن تمامی ملت در جریان قرار دادها و مناقصه ها و کیفیت کار انجام شده

باز سازی تمامی ساختار و خطوط انتقال نیروی و انرژی کشور

 باز سازی و نوسازی تمامی صنعت نفت و بخش های مربوطه توسط بخش دولتی و واگذاری چاههای نفت به بخش خصوصی  با نظارت و تعین سهمیه و درآمد خاص از آنها

باز سازی و نوسازی تمامی ومدارس و دانشگاه های کشور

حذف ساختار ها و نهاد های فعالیت های فیزیکی ادرای و جایگزینی ساختار ودولت الکترونیک به جای آنها و سیستم پر هزنیه ی حفظ و حراست از ساختمانهای بزرگ دولتی و بی خود و بی کار دولتی و اعطای تمامی امور مربوط به بخش خصوصی با نظارت و هدایت دولت

واگذاری جنگل ها و مراتع کشور به بخش خصوصی برای ترمیم – نگهداری – اصلاح و سازماندهی آنها با مقرارت خاص و منطبق با عرف جهانی

می خواهم فرمانده سالار محبت باشم . می خواهم در جویباران نهر های آب همچون عنکبوتهای آبی بروی زندگی سر بخورم و بادبان کشتی دلاوری و بقا را بیفرازم ، می خواهم بوی علف های تازه ، پونه ها و نسرن های لب جوی اب و باغ را احساس کنم و... . آیا آرتیمس خواهد بود . دختر دریا ها . دختر شجاع زندگی برای محرومان ... بیاد آرتیمس دخت مهربانی آریا  

 

از منظر کشاورزی و تنظیم امور روستا ها

انتقال جمعیت انبوه و غیر مولد روستاها به بخش صنعتی متمرکز در همان محل و یا در هر جای مناسب بر اساس سود- هزینه

 حمایت از تمامی جمعیت سالخورده ی روستایی از همه نظر و بخصوص تاین آتیه

برقرار سازی تناسب جنسی و نسلی در روستا ها با ارائه ی مشوق های کاری و ارائه ی فرصت های شغلی 

ایجاد مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری غیر دولتی اقتصاد کشاورزی با ایجاد و مرکز اطلاع رسانی ملی

 تولید کشاورزی بدون رایانه بر اساس مزیت های نسبی و طلق ناحیه ای

 ایجاد فرصت های کاری برای ایام بیکاری کشاورزان و خانواده های آنان

 ایجاد تسهیلات خاص اجتماعی برای کسانی که در روستا ها زندگی می کنند

 گرایش به تولید انبوه و صنعتی تولیدات کشاورزی

کوشش در حفظ میط زیست روستایی و استفاده از وریست روستایی و اکو وریست برای رونق زندگی روستایی

 اعطای وام های بلا عوض – بدون بهره و کم بهره برای توسعه و رونق و احیای اراضی موات و بدون حاصل با واریته ها و گونه های انطباق یافته با همان محیط جغرافیایی ( به ویژه مناطق کویری که به لحاظ نظامی بدون دفاع می باشند )و...

کمک و اعطای وام های بدون بهره و بلا عوض برای بازسازی بافت های فرسوده ی شهری و پایتخت با اصل هزینه – سود و نگرش به میزان منافع عمومی و خاص آنها

ملی کردن آبها ی کشور

آزاد سازی تمامی اراضی کشور بر اساس حفظ وضعیت اکوسیستم و محیط زیست با نظارت های مردمی و شوا های تخصصی و مردمی همان ناحیه و استان و....

و.....

دوستانم این بخش را فقط با مطلوبتی که مورد نظر آنها است و من نمی دانستم و یا بیاد آن نبودم  تکمیلش کنند .

برای مهربانی و عظمت روحی اوژن عزیزم که از هزاران کیلومتر راه مرا همیشه مواظبت می کند .بخاط دوستانی که با محبت بی دریغشان مرا شرمنده می سازند ....

 

بخش بعد وضعیت موجود

 بخش بعدی راهکار و ارائه ی روش رسیدن به مقصود

 

 بخش بعد آزمایش و بررسی تاریخی و تجارب بشری( بعنوان پایلوت آزمایشی در جهان متمدن )

 

 

 

 

 

 

 

·        

 

 

 

 

 






گزارش تخلف
بعدی